دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

ما، شمس ‌العماره و تعارضات ما

جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۸۸، ۰۸:۰۰ ب.ظ

 
شمش‌العماره، ساخته « سامان مقدم » شاید پرطرف‌دارترین سریال فعلی شبانه سیما و البته پرنقدترین سریال باشد. سریالی که انتقادهای تند رجانیوز و الف را در پی داشت، اینکه حیا حلقه گمشده این سریال است، ترویج اشرافی‌گری می‌کند، گسترش فمینیست است و قس علی هذه...
تا جایی که شبکه۲ مجبور شد قبل از پایان سریال
 (درست مشابه سریال خوش‌ساخت و تابوشکن «ساعت شنی»)
بحث‌ و تحلیل روان‌شناسی پیرامون‌اش بگذارد، گرچه گویا کارشناسان آن برنامه تقلبی درآمدند!
+

هانیه توسلی / مهرانه مهین‌ترابی / مسعود رایگان / رؤیا تیموریان / فرهاد آئیش / سامان مقدم / شمس العمارهمهم‌ترین ویژگی‌ای که به نظر این سریال را از تمامی سریال‌های امروزی که با محوریت ازدواج دوتا جوان، مهریه، مسکن، شغل و نهایتا مشکلات در راه ازدواج ساخته می‌شود، متمایز می‌کند، دست گذاشتن روی بحث مهم و حیاتی انتخاب است و در واقع مراسم خواستگاری؛ مراسمی که امروزه کم‌کم دارد از فرهنگ جدید ازدواج‌های جوانان رخت برمی‌بندد یا تبدیل به یک سنت فرمالیته می‌شود.

به جرئت می‌توان گفت که سریال‌هایی که تابحال به مقوله ازدواج پرداخته‌اند از مراسم خواستگاری به سرعت رد شده‌اند؛ در بعضی طرفین همدیگر را در دانشگاه یا محیط دیگری پسندیده‌اند و خواستگاری خاصی صورت نمی‌گیرد ( مشابه آن‌چه برای شریفه-امید در همین سریال اتفاق می‌افتد) و در بعضی آن‌قدر مراسم لوث و لوده نشان داده می‌شود که گویا تنها بحث بر سر میزان مهریه است یا خواهر شوهربازی (مثل ۳ریال فخیمه دل‌نوازان).

اما آنچه شمس‌العماره را علی‌رغم تمام مشکلات فنی (مانند حرکت کم دوربین، شات‌های کم تحرک، محیط تکراری ساختمان، دیالوگ‌های بعضا تکراری، ... ) و محتوایی (تجمل خانواده، آگراندیسمان کردن یک صفت در هر فرد، عدم توجه کافی با ملاک‌های دینی در انتخاب، زندگی فانتزی، ...) خاص می‌کند، دست گذاشتن روی نحوه انتخاب دختر-پسر و تحلیل شخصیت خواستگاران است.

در کنار این پارامتر اصلی، شکور-دریا ، پری-هرمز ، زیور-رحمت ، شریفه-امید ، فرخ-عمه خانوم تمامی المان‌ها و حواشی داستان‌اند برای ایجاد جذابیت، جلب نظر مخاطب و ایجاد داستان و کشش لازم سریالی.
بازی‌ فوق‌العاده و متفاوت رویا تیموریان، فرهاد آئیش، مرجانه گلچین و حتی مسعود رایگان هم به جذابیت و جاگیرشدن سریال در بین مردم کمک کرده است
و البته چهره و بازی جذاب و دوست‌داشتنی « هانیه توسلی » که دیگر جای خود دارد!

شاهرخ (سروش صحت) از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برد، برای پوشاندن این عیب زیاد شوخی می‌کند اما راحت تمام خواسته‌های طرف مقابل را می‌پذیرد؛ طبق نظر آدلر، عقده حقارت  (inferior complex) دارد.

مهران (نیما شاهرخ‌شاهی) وابسته بیش از حد به مادر است، متعاقب از دست‌دادن مادرش برای سرپوش گذاشتن به این خصلت، غرق در کار می‌شود؛ طبق نظر بالبی دلبسته ناایمن است و در اثر مرگ مادر از مکانیسم های دفاعی جبران استفاده می‌کند، طبق نظر فروید البته از خود بیگانه (الینه) هم هست.

بهروز (کامران تفتی) از دوستان و هم‌بازی‌های بچگی، امروز لوطی و کار راه بینداز است،  مسؤولیت‌پذیر (responsible) است و به رفقا و دوستان‌اش بسیار بها می‌دهد، دارای هویت جنسی مرد مردانه (masculine male gender role) است.

پیمان (نیما بانکی) در ظاهر پرنشاط و تنوع‌طلب است اما بیشتر شخصیتی نامشخص و تکانشی دارد، هیجان‌طلب است و بی‌ثبات.

پرهام (علی قربان‌زاده) به لحاظ بالینی مشکل خاصی ندارد ولی با مشکلات معمول آدم‌های جوامع صنعتی درگیر است علاوه بر اینکه خودساخته است و البته تنها.

فرهاد (کورش تهامی) بیشتر برای تجانس وضعیت جسمی‌اش با عمه‌خانوم انتخاب شده است، دست‌وپنجه با بیماری نرم می‌کند و امید دارد، به مرگ و خدا و عرض زندگی بیشتر نگاه می‌کند.

کامران تفتی / نیما شاهرخ‌شاهی / نیما بانکی / هانیه توسلی / علی قربان‌زاده / سروش صحت / کورش تهامی

به‌نظر می‌رسد مشکلی که در نگاه‌های متفاوت، خصوصا انتقادهایی که از زاویه نگاه دینی به سریال وجود دارد، ناشی از تعارضات علمی‌-دینی‌ست که هنوز نتوانسته‌ایم حل کنیم، ما هم‌چنان نتوانسته‌ایم دیدگاه‌های دینی را با برداشت‌های روان‌شناختانه غربی تلفیق کنیم و به نتیجه‌ای بومی برسیم و این مسأله خصوصا در بحث ازدواج و شناخت ابعاد شخصیتی طرفین و نهایتا انتخاب به روشنی نمایان است. جایی که از هیچ‌کدام ( دین و علم ) نمی‌توانیم کوتاه بیاییم.

پی‌نوشت

هم‌سفر شدن در قطارهای رضاخانی که هنوز کار می‌کنند! با یک دوست روان‌شناس، این حسن را دارد که حداقل چهارتا لغت کت‌وکلفت یاد می‌گیری و می‌فهمی که جامعه‌شناسی و روان‌شناسی چقدر جذاب‌اند و البته از همه والاتر ارتباطات!

 

در این نوشتار اصلا هدف‌ام نقد سریال شمس‌العماره نبود چرا که نکات منفی و مثبت زیادی دارد، من فقط خواستم بحث روی خواستگاری و شناخت خواستگار را تحسین کنم، دقیقا در جواب آنانی که می‌گویند این سریال ترویج بی‌حیایی است بگویم بهترین شیوه شناخت را معرفی می‌کند، گفتگوی طرفین در محیط خانوادگی،
حرف‌زدن، آن‌چه همه‌ی ما امروزه از کمبودش زجر می‌کشیم

 

خواهشا شمس العماره را با شاهکار هرشبی شبکه۳ « دل‌نوازان » مقایسه نکنید، برای من دقیقا مثل قیاس اخراجی‌هاست با مثلا « درباره الی » یا « وقتی همه خوابیم »

 

تیتراژ شنیدنی اول و آخر سریال را به حسن‌هایش بیافزایید؛ دوست داشتید از این‌جا بشنوید + و +

 

  • صدرا مجد

نظرات (۴۷)

شاهکار که چه عرض کنم ! یک چیز اون ور تر از شاهکار باید این سریال رو تو تاریخ ثبت کرد اینقدر که بی محتواست مانده ام که چرا همه ی مردم شیفته اش شده اند

دلنواززان را می گم
  • نفسانیات یک من
  • 1. ببخشیدها ولی اون که نشون می‌ده حرف‌زدن نیست بیشتر ... زدنه.
    چه بین لیلا و خواستگاراش چه بین پری و هرمز؛

    2. رؤیا تیموریان هم اصلا نقشش بهش نمیآد چون از او نقش‌های مادرانه و زنانه و پخته‌ای که بعنوان مثال توی سریال مدار صفر درجه یا فیلم پستچی بازی کرده خبری نیست و تبدیل به یه آدم لوده نچسب شده.

    3. واقعا جای تأسفه که صدا و سیمای بی در و پیکر ما بدون ضابطه در اختیار آدم‌هایی‌است که فقط با مسئولان رسانه رابطه دارند.
    فقط هم منظورم شمس‌العماره نیست. همان حاج‌آقایی هم که برنامه گلبرگ را اجرا می‌کند مگر تلویزیون ملک باباش هست که هر هفته باید یک ساعت پخش مستقیمش مال اون باشه؟مگه فقط همین یک محقق در کشور وجود دارد؟
    بعدش هم احتمالا می‌شود مثل اون جلالی نماینده مجلس یا اون دهقان اخبار ورزشی...
    کلا صدا و سیما بی‌در و پیکر و کش‌کش‌ است.
    تاکید بسیار این سریال روی گفت و گو مساله مهمی است که جایش در جای جای جامعه مان خالی است. از خانواده بگیر تا دانشگاه و محل کار و ... تا اون بالا بالاها که همه فقط حرف می زنند و کسی گوش نمی دهد.
    موضوع حیا را که خب بزرگان به اندازه کافی گفته اند.
    اما مساله مهمی که مغفول مانده مساله بسیار ساده و بدیهی است به اسم: شهوت. که انگار نه انگار در وجود بشر چنین غریزه ای وجود دارد. ظاهرا خواسته اند برای حفظ حیا انکارش کنند
  • نفسانیات یک من
  • " شما یا معنی لاس‌زدن را نمی‌دونی یا دوست‌داری شانتاژ کنی
    عزیزم یکم برو تو خیابون تا بفهمی اون 3نقطه‌زدن به قول تو یعنی چی و این یعنی چی!"

    شما هم یه دور برو خواستگاری ببینم می‌تونی با اقتدا به این الگوهای شمس‌العماره مثل خواستگارای لیلا با طرف صمیمی بشی و دم و دقیقه بری خونشون یا نه؟!
    این "شاید پر طرفدارترین نیست" ، پر طرفدارترین همان است که حق نداریم با این مقایسه اش کنیم .
    همون موقع که ما رو دعوت کردین به تماشا کردنش ، معلوم بود که ...
    فرشاد جون شما طرفدار گفتگویی اصلا...پس راسه که دیدنت در حال گفتگو!....چرا حالا پیاده؟!.....
    مشغول الذمه ای اگه اینو حذفش کنی!! کلی با بچه ها خندیدیم به ریشت!
    شمس العماره همونه که از فضا اومدند؟
    آره سریالی خوبیه و دست روی خوب موضوعی هم گذاشته. انتخاب.
    اما بهتر میتونستند کار کونند.
    به نظر من خواستگاریه سنتی بهتر جواب میده چون ما ایرانی ها جنبه مدرن شدن نداریم
    و این که به نظر من بهترین سریال مسافران است و لا غیر فقط ساعت پخشش بده.
    یادم رفت بگم دستم درد نکونه شما هم...
    چهره و بازیه جذاب جذاب جذاب آخ گفتی د مومن این عکسا را اینجوری نزن همینجوریش مایه مکافات هس تو بیشترش نکون.
  • مهتاب ترین
  • شاید بی حیایی واژه مناسبی نباشد اما چیزی این میان هست که باید اسمی براش پیدا بشه! این شدت صمیمیت و رفت و آمدهای بی جا و بی وقت دور از آئین و ادب اسلامی ماست. دو تا خواستگار وارد ساختمان بی در و پیکر امارت می شن، یکی همراهی می شه تا طبقه بالا، بدو برگرد پائین این یکی رو بدرقه کن تا دم در، لیلا با همسر سابق یکی قرار می ذاره، یکی دیگه میاد پنچری ماشین همسر سابق یکی دیگه رو می گیره، این یکی با اون یکی گلاویز می شه، لیلا زباناَ نگران برخورد اون دوتاست و تو دل ش خوشش می یاد از برخورد و شاید غیرت خواستگاری که قرار نیست به عنوان همسرش انتخاب بشه...! و در نهایت مزخرف ترین خواستگار می شه مورد پسند لیلا خانوم! نه خواستگارها طبیعی اند نه نوع برخورد و صحبت ها، به قول جناب نفسانیات یه جلسه خواستگاری برین بد نیست...!
    اما در مورد بازی بازیگرهای این سریال باهاتون موافقم، مخصوصاَ زیور که واقعاَ واقعاَ حرف نداره، و پری خانم هرچند به قولی نقش جدید به نقش های قبلی ش نمی اومد اما خیلی خوب از پس ش بر اومد.
    این که حرف زدن مشکل خیلی از ماهاست قبول، اما در مورد خواستگاری نه! تو مراسم خواستگاری های معمول خیلی بیشتر و وسیع تر از این حرف هایی که سرکار لیلا خانم و عالی جنابان می زنن حرف هست واسه گفتن و شنیدن، شما نگران نباشین.
    در مورد دل نوازان هم دل ام می خواد نظر بدم! و به نظرم جالب تر از شمس العماره ست و پرطرفدارتر... حالا شما هی برو بیا بگو اخراجی ها و الی و الهام و الناز و غیره!
    اون 3 ریاله که اصن حالشون دست خودشون نیس!حالا باز به این شمس العماره که حداقل منزجر نمی کنه آدمو.
    همین که اسمش لا اقل با بقیه فرق داره کلی نکته مثبته!
    "رستگاران".... "دلنوازان".... "بیگناهان"..... "مسافران".... یکی هم جدید قراره پخش بشه...."خسته دلان"!!!
  • آب، خرد و روشنی
  • سلام!

    "ما هم‌چنان نتوانسته‌ایم دیدگاه‌های دینی را با برداشت‌های روان‌شناختانه غربی تلفیق کنیم و به نتیجه‌ای بومی برسیم"

    می تونم بپرسم این نظریه ی شاهکار رو از کجا به دست آوردی که باید دیدگاه های دینی مون رو با برداشت های روان شناختانه ی غربی ترکیب کنیم؟ حالا این چه ربطی به مذهب و علم داره؟ حتما چون علم دست دیگرانه پس فرهنگ شون هم علمه! هان؟ اصلا همه ی اینها هیچی! اسم آش شله قلمکار حاصل رو هم گذاشتی "نتیجه گیری بومی"!!!

    می دونی که من خشک مقدس نیستم ولی آخه مرد مومن! کدوم آدم عاقلی می آد برداشت های یک انسان غربی (یا هر کس غیر از "هم فرهنگ"های خودش) رو با دیدگاه های مذهبی خودش تلفیق می کنه و به نتیجه می رسه؟

    روان شناختی؟ اصلا شناسنده ی روان ِ چه کسی؟ مترقی اروپایی؟ متجدد غرب زده ی شرقی؟ یا متحجر خشک مقدس ِ بازار مشترک؟...

    اصلا یه جور دیگه می گم. شما بیا به مشکلات جامعه ی ما نگاه کن، ببین چقدرشون معلول همین تلفیق ناآگاهانه ی دیدگاه های وارداتی با دیدگاه های فرهنگی و مذهبی خاص ما هستند.

    اون بابایی که شما ازش صحبت می کنی، حالا چه شرقی، چه غربی، چه شمالی، چه جنوبی (!)، نحوه ی بزرگ شدنش، فرهنگ جامعه اش، تاریخش، مذهبش، عرفانش، هنرش، لذتش، ارزش هاش، همه ی اینهاش با من و شما فرق می کنه! اونوقت چطور می تونه بیاد و تمام بشریت رو یه پیکره ی واحد در نظر بگیره و دستور صادر کنه که اینجور کنین، اونجور کنین؟ با علم؟ اصلا بنای این علم درست هست؟ حالا اینها هیچی! می فرمایین که ما هم بیایم و ارد هاش رو با فرهنگ خودمون (که مذهب هم می تونه بسته به نوع اون فرهنگ، یک رابطه ی جزء از کل یا بالعکس با اون داشته باشه) تطابق بدیم!

    این هم از اون حرف ها بود ها آقا فرشاد!

    ************************************

    می بخشید! نظر خاصی نسبت به این سریالی که می گین ندارم! آخه تو این چند ماهه اینقدر سرم شلوغ بوده و هست که هفته ای یک ساعت هم تلویزیون نمی بینم چه برسه به اینکه بخوام سریال هم ببینم. مشوق اصلی من برای کامنت گذاشتن همون جمله ی قصار بود و اینکه پس از مدتها یه پست نسبتا طولانی از شما دیدیم! ادامه بدین چون خیلی تو ذوقم می خورد وقتی می دیدم که آپ هستین ولی فقط 2 خط!

    ***
    خیلی پر حرفی کردم. تلافی اون همه پست که اومدم و دیدم و وقت نداشتم کامنت درست و حسابی بذارم!
    اجالتا ژاراگراف اول رو خوندم و قیافه ام از خوندن یکی از جمله هاش اینطوری شدحالا تا این سبزی از بین بره دوباره برمیگردم بقیشو میخونم
  • تاجر شیرازی
  • در حال حاضر بهترین و جدیدترین سریالی که داره پخش میشه و از لحاظ فنی و همه چی کامله و قابل رقابت با هالیووده
    همونیه که داره از شبکه جهانی اصفهان پخش میشه.سریال زیر اسمان شهر
    دلنوازان و ... در رده های بعدی قرار دارن
    اینطور نیست؟
    سلام
    ماهمیشه می خونیمتون منتها حال کامنت گذاشتن نداریم
    ما که تجربه نکردیم ولی اصولا بعداز چندجلسه رفت وآمداحساس جای عقل رامیگیره
    اینو که میبینید فیلمه،راهکارکاربردی نمیده...
    پاسخ:
    اما راه‌کار می‌دهد
    عجبااااا! واقعا این همه بحث دارد یک سریال و حاشیه هایش...وقتی اثر گذاری این ها را با یک سریال خارجی مقایسه کنی خنده ات می گیرد....برای هلوکاست داشتم گریه می کردم از بس قشنگ درست کرده بودند (Csi:ny.s5-e22-Yahrzeit) و یادمان نرود رسالت اصلی سرگرمی و اثرگذاری است

    من که یک چند قسمتی دیدم...کلی هم کیف داد ولی بعد از حس و حال افتادم بابت تکرار...ولی کلا هانیه توسلی چیز خوبی است (بازیگر)

    خواستگاری در ایران چیز عجیبی است...این رسم و رسومات در صورت اجرا از هر استان به استان دیگر و از هر شهری به دیگری در کلیات و جزئیات تفاوت دارد...من واژه فرمالیته را قبول ندارم...هیچ دوست ندارم سر مهریه روز خواستگاری با این وآن بحث کنم و بعد هم فکر کنم هیچ اتفاقی نیفتاده...توافق کردن قبل از مراسم کار بسیار خوبی است و از رو در رو شدن های بی فایده جلوگیری می کند.
    مهمتر از همه مراسم خواستگاری جای شناختن آدم ها نیست...بلکه جای ببشتر شناختنشان است.یعنی مطمئن شوی درست بوده یا نه انتخابت.
    با تلفیق علم و دین هم موافق نیستم.پس حرف آخر بودن و جواب برای هرچیز داشتن اسلام چه می شود.ما به ایدئولوگ نیاز داریم برای تبیین...وامثال مطهری ها که از دست رفته اند.اسفا.
    من خیلی ندیدم این سریالو ولی همون قدر که دیدم می تونم بگم که زندگیاشون خیلی تو سطحه / فکر نمی کنم همه ی زندگی تو یه خونه و بر دل همی خلاصه شه!
    ولی همه ی دغدغه ی این آدمای از دید من عقب نگه داشته شده! زن و شوهرشان است و اینکه نکند در این دنیا با این همه آدم، لحظه ای تنها بمانند!

    حالا حرف ها و رفتارهاشون / بماند.
    سلام
    من تلویزیون ندارم...
    و از نداشتن تلویزیون هم هیچ احساس خاصی (نه روشنفکرانه، نه غیر اون!!) ندارم.

    از برادر نفسانیات هم اصلاَ بعید نیست این حرفا، و البته از شما هم!!!

    راستی داشت یادم می رفت، کی میای خونمون؟!
  • صاحب‌خانه
  • برادر بزرگ‌وار "آب، خرد و روشنی"
    صورت مسأله پیچیده نیست
    گرچه راه‌حل و پاسخ‌اش وحشت‌ناک دشوارست
    .
    چون یک‌سری قطعیات و فرضیات دینی داری
    براساس آموزه‌ها و برگرفته از آیات و احادیث
    یک‌سری هم اطلاعات کسب شده توسط علم
    براساس تجربیات و تحقیقات و نظریات
    حالا تو می‌خواهی تصمیم بگیری
    در کنار این‌دو دانسته‌هایی هم از جامعه خودت، مردم و وطن‌ات داری
    صورت مسأله ساده‌است
    باید بتوانی باتوجه به تمام ذخایرت بهترین تصمیم را بگیری
    .
    حالا این حرف از اون حرف‌ها بود یا از این حرف‌ها نمی‌دانم!!!
    سلام آقا معلم با ارادت/به قصد اجتناب از بحث و صحبت

    شما روزنامه ساز بودید.رسانه و نقشش را بهتر می دانید. اما سریالی که در من شوق دوباره دیدنش را ایجادنمی کند آموزشش را می خواهم چه کار.

    خواستگاری در سرزمین من یعنی همه چیز تمام شده.بحث بر سر رسمی شدن ماجرا و دیدن وضع و زندگی طرف ماست.(که شاید به مذاق خوش نیامد)حرف زدن طی چند جلسه مشکلی را حل نمی کند اما فکر می کنم باید در آن جلسه ها دوسترا تخلیه اطلاعاتی کرد.

    عقل را هم قبول دارم اما آدم عاشق که عقل سرش نمی شود.می شود.
    هفتمین مراسم هیئت وب لاگی سبو را زیر آسمان بر پا کردیم تا مانند حاجیان احرام بسته منتظر عید باشیم.
    هم هیئت ما باش و سبویت را از بارش سخاوت مندانه ی دعای عرفه پر کن، باشد که با شناختی آسمانی تر عید قربان را جشن بگیریم.
    یک جرعه آسمان/ هیئت وب لاگی سبو

    http://atashshekan.persianblog.ir
    سلام
    یه نظرسنجی درباره انتخاب رهبری گذاشتم لطفا شما هم نظر بدید.
    خوب ایشالا مبارکه........ کی سورشو میدی؟
    من هم احساسم در مورد شمس العماره و اون یکی سریال اسمشو نبر، خیلی خیلی نزدیک به چیزاییه که تو نوشتی و برعکس به شدت با مواردی که "نفسانیات یک من "اشاره کرده مخالفم.به قدری صحبتها و اتفاقات این سریال رو نزدیک به دنیای واقعی میدونم که هر شب خودم رو میرسونم تا ببینمش.چقدر خوب اشاره کردی که بقیه ی سریالها این قسمت خواستگاری رو فرمالیته رد میکردند. تحلیلها و برداشتهای لیلا از خواستگاراش خیلی واقعی هستند.یعنی اون موقع که داره خصوصیات طرف رو میگه ،من هم دقیقا همون چیزها رو از طرف برداشت کردم. تمام این دیالوگها و تحلیلها مشخصا توسط روانشناسها نوشته شده.سهیل رضایی هم یکی از روانشناسهاییه بوده که مرتب توی تلویزیون میاد حالا اینکه مدرکش چیه من نمیدونم.
    شاید یک مقداری در جو شهری سنتی مثل اصفهان ،خواستگاری به این سبک و سیاق خلاف عرف شناخته میشه ولی وظیفه ی امثال ماست که این عرفها و سنتهای اشتباه رو به سمت درستی هدایت کنیم.الان دیگه خیلی از جوونها هستند که نه مدل کاملا سنتی رو میپسندند و نه مدل فوق مدرن که کلی دوست دختر داشته باشند یکیشون رو انتخاب کنند.پس باید شروع کرد و یه ساختار جدیدی ایجاد کرد.ساختاری که این سریال داره نشون میده یکی از همین راه حل هاست.گفتگوهای نسبتا صمیمی و بدون تعارف در حضور معنوی و گاهی فیزیکی خانواده ها.
    در مورد مذهب و نادیده گرفتن اون در این سریال هم باید بگم که چه دلیلی داره صداوسیما همش باید برای یک طیف خاص برنامه بسازه و مذهب رو هم در این قضیه دخالت بده!؟به نظرت اکثریت جامعه ی ما الان مذهبی هستند که بخواهند مذهب رو وارد تصمیم ازدواج کنند؟ نتیجه ی 30 سال ساخت برنامه ی مذهبی در صداوسیما چه بوده؟ خوبه که یه نگاهی به آمارهای رسمی بندازیم تا ببینیم از خیلی جهات در مورد روابط دختر و پسر با سکولارترین کشورهای اروپایی برابری میکنیم.کافیه اصلا به همین برنامه ی شوک که با کلی سانسور و احتیاط از تلویزیون پخش میشه یه نگاهی بندازیم.
    بسه دیگه خیلی طولانی شد!!
    1- سلام
    2- حالا چرا شما به ما گیر می‌دهید؟ مگه این سمت خوار شوهری چیست و این بندگان خدای بدبخت چه هیزم تری به شما فروخته‌اند که می‌گویید خواهرشوهربازی؟!!
    3- ما که مثل همان دوستتان اهل تلویزیون نیستیم و صدی 95 درصد شب و روز را بدون تلویزیون به هم وصل می‌کنیم! راحت هم زندگی‌مان را می‌کنیم الحمدلله. بازی‌خور دعوای بازیگر و کارگردان و تغییر ادامه داستان نمی‌شویم(ببخشید این یکی سریال اخه!)
    4- من نمی‌دانم دختر می‌خواهد با کسی دخترخاله شود خب با یکی! نه دیگه در آن واحد با این همه آدم! اینقد راحت آخه!
    5- خیلی علمی شده‌اید!
    بومی‌سازی اش با شما!
    یاعلی
    6- شاید بهتین روش‌های شناخت‌ ا هم معرفی کند با پارامترهایی که در نظر می‌گیرید اما آنها کالبد قضیه است! محتوای این شناخت‌ها ولی حرف دارد! ....
    خب به سلامتی با همکاری جمع گسترده ی نویسندگان، سریال " تعارضات ما" در نهایت هندی بازی ختم به خیر شد و در آستانه ی روز ملی ازدواج جوانان و ازدواج آسان و به موقع و از این حرف ها، یک ازدواج ساده را هم به نمایش گذاشت! باز صد رحمت به اون سریال "اسمش رو نیار" که هر چند آخرش زندگی شیرین شد ولی قابل تحمل تر بود!
    فقط حیف که لوسی می تموم شد!
    1.کامنتها کلی باعث شد بخندم و خلاه مفرح شدم .ممنون
    2.تو این گفتگوها خداییش هیچ حرف به درد بخوری ندیدم . اینکه طرف بیاد با شما ابگوشت بخوره بعد بره واقعا به نظرتون چقدر در پیدا کردن شناخت تاثیر داره؟
    3. به شدت اعتقاد دارم صدا و سیمای ما در سریالها تنها چیزی رو که مد نظر قرار نمیده لگو سازی اسلامیه حالا هی شما بگید تو خونه لاس زدن بهتر از لاس زدن تو کافی شاپه
    4.چند درصد از جوانان ایرانی در رده اقتصادی این لیلا خانم هستند که ما وقتی سریال و فیلم میسازیم رو تصمیم گیری این رده از ادمها مانور میدیم تا مبادا خدای نکرده دچار اشتباه بشن؟ خواهشا نگید این وسط شریفه ای هم وجود داشت که عذر بدتر از گناهه!!
    5. کلی حرف دیگه که چون خیلی خسته ام حال تایپ کردنشون رو ندارم
    ....
    یاد رفت این رو بگم. به نظرم قسمت آخر خیلی تحت تاثیر انتقاد ها بود. برای همین اون صحنه ی تاثیر گذار اذان!!! را گذاشتند و در راستای همین آمیخته گی با فرهنگ اسلامی، مشخص شد قلب سپهر پارسا جای خداست!!!
    ببخشید، امسال سال الگوی مصرف هست دیگه؟
    درسته؟
    اصلاح الگوی مصرف!
  • آب، خرد و روشنی
  • سلام!

    "چون یک‌سری قطعیات و فرضیات دینی داری
    براساس آموزه‌ها و برگرفته از آیات و احادیث
    یک‌سری هم اطلاعات کسب شده توسط علم
    براساس تجربیات و تحقیقات و نظریات
    حالا تو می‌خواهی تصمیم بگیری
    در کنار این‌دو دانسته‌هایی هم از جامعه خودت، مردم و وطن‌ات داری
    صورت مسأله ساده‌است
    باید بتوانی باتوجه به تمام ذخایرت بهترین تصمیم را بگیری"

    این عین سخن شماست! درسته؟ خوب مرد مومن این که حرف منه! شما خودت گفتی احادیث و آیات که این می شه مذهب "ما" (و نه اون متفکر غربی یا شرقی)، گفتی علم، که این باید بشه علم "ما" که بر اساس تجربیات "ما" که در جامعه ی "ما" بدست اومده و نه تجربیات اون متفکر غیر هم فرهنگ در جامعه اش.
    بعدش هم که گفته ای دانسته هایی از جامعه ی خودت، مردم و وطنت که این دیگه اظهر من الشمسه که با حرف های من منطبقه ولی با اون جمله ی "ما هم‌چنان نتوانسته‌ایم دیدگاه‌های دینی را با برداشت‌های روان‌شناختانه غربی تلفیق کنیم و به نتیجه‌ای بومی برسیم" متضاده.

    حالا فکر نکنید که یه وقت من ملا لغتی ام ها! گفتم که یه وقت برای بقیه سوء تفاهم نشه و تو این روزها که برچسب ها خیلی خوب به آدم می چسبه، به شما برچسب چه می دونم غرب زدگی نچسبونن! یا علی...
  • نفسانیات یک من
  • یک پسر:
    "به قدری صحبتها و اتفاقات این سریال رو نزدیک به دنیای واقعی میدونم..."
    ببخشیدآ شما خونتون کجاست؟‌
    می‌دونید هزینه اجاره یه آپارتمان سی متری در تهران چقدره؟!
    زندگی تو اون عمارت به اون بزرگی کجا روال معمولی زندگی‌های مردمه؟
    اون خواستگارای با اون مشخصات فضائی و ماشین‌های عجیب و غریب چند درصد مردمند؟
    (البته در کل می‌پذیرم که داستانش جذاب بود حتی با این وضعیت، چون یه چیزی شبیه دختری در یک قصر را در اذهان تداعی می‌کرد که همه می خواهند بهش برسند و ...)
    .
    .
    .
    ضمنا از توجه به کامنت بنده و بیش از چهار ارجاع به کامنت خودمون در یک کامنتدونی (که این آمار ارجاع در تمام کامنتدونی ها در دولت‌های گذشته بی سابقه بوده!)نفسانیاتمون حال اومد!
    جالب آنکه آخرش همان شد که در بقیه‌ی سریال‌ها اتفاق می‌افتد؛ همان که جنابعالی ایراد وارد کرده بودید: "ه جرئت می‌توان گفت که سریال‌هایی که تابحال به مقوله ازدواج پرداخته‌اند از مراسم خواستگاری به سرعت رد شده‌اند؛ در بعضی طرفین همدیگر را در دانشگاه یا محیط دیگری پسندیده‌اند و خواستگاری خاصی صورت نمی‌گیرد"!!!
    دو دقیقه نشد مسیر دیدن و پسندیدن و ازدواج ایشان با آشان!
    بالاخره نفهمیدیم آن همه شناخت کشک است یا نه؟ و نفهمیدیم این کیس هم یعنی مثلا مسیرهمان شناخت‌ها را طی کرده یا نه؟ و نفهمیدیم آیا می‌خواست بگوید اگر طرف به دلت نشست دیگر آنهمه شناخت را ولش کن، نیاز نیست؟ یا می‌خواست بگوید...
  • مهتاب ترین
  • گفتنی ها رو همه دوستان گفتند...
    فکر کنم متنبه شدین...
    ما دیگه تو روتون نمیاریم!!!
  • صاحب‌خونه
  • دیشب داشتم فکر می‌کردم با این اختتامیه پر از شور و هیجان و تفکر باید کل تحلیل‌های روان شناختی سریال را انداخت دور !
    .
    صبح اومدم دیدم دوستان که می‌گفتند چه سریال مزخرفیه یه هویی 10-20تا کامنت روانه کامنت‌دونی ما کردند !
    .
    صبر کنید! مفصلا می‌جوابم‌تان
    منم مثل نسیم موافقم که این قسمت آخر تحت تأثیر نقدها سرهم شده بود.
    کاش می ذاشتن اون جوری که خودشون دوست داشتن تمومش می کردن .حداقل می فهمیدیم از اول می خاستن به چی برسن.

    بعدشم اینکه این جبر جامعه ی ما و فضای حاکم بر دین داری ماست که وقتی می خان فیلمی رو یا هر اثر هنری دیگه ای رو دینی جلوه بدم لزومن از تابلوترین نمادها (مثل همین اذان قسمت آخر)و سرراست ترین عبارات و الفاظ مذهبی استفاده می کنن.

    خدا حفظ کنه اونی که گفت منظور از هنر دینی الزامن این نیست که در مورد دین اثر هنری خلق بشه،هرچی که از ارزش های انسانی روایت کنه اون دقیقن هنر دینیه بی این که خام خام اذان و اقامه بریزه تو حلق ملت.
    "با این اختتامیه پر از شور و هیجان و تفکر باید کل تحلیل‌های روان شناختی سریال را انداخت دور"
    دقیقا(البته همشو نه 99درصدشو)
    خوب منتظریم ببینیم حالا چه نظری دارید...
    سلاااااااااااااااااااام
    آقای صدرا دیدی نه دیدی هر چی میخوام از این سریال های ایرانی نبینم بازم خر میشم خدا را شرک بازم خیلی مشغولش نبودم
    آخه این چه پایانی بود همه اون حالت های انتخاب رو که ش... شکر زد بش البته تحلیل شما هم رفت زیر شکر.
    یعنی چی که آدم با یه نگاه عاشق بشه اه اه انقدر از این کار بدم میاد.
    به قول خودت مبنای سریال بر اساس تحقیق و انتخاب بود چرا پس آخرشو اینجوری تموم کردند چرااااا؟ با یک نگاه تموم سوالاتی که در مورد بقیه براش پیش میومد جواب داده شد؟؟؟!!!!
    اینم فقط برای بالابردن ارجاع به دوستمون نفسانیات
    به نظر من این شکوه و گرون بودن و بزرگ بودن این عمارت و پولداربودن افراد یه موضوع کاملا حاشیه ای بود که مثلا فقط یکی از خواستگارها به خاطر عمارت اومده بود!!کجای بحثها و صحبتهای بین خواستگاران این پولداری و گرون بودن خونه و این ماشینها خودش رو نشون میداد و تاثیر گذار بود؟یه جوری میخواست جذابیت دیداری کار رو بالا ببره بیشتر.
    البته قبول دارم که بحثها وصحبتهای خواستگاری بسیار کاملتر و جامعتر از این حرفاست و میشه در موردش 2-3 تا کتاب نوشت!!!اما نسبت به استاندارد سریالهایی که به نحوی به خواستگاری می پردازند ،این سریال متفاوت بود.فقط اسم یک یا دو سریال دیگه رو بگید که خواستگاری و صحبتهای بین دو نفر رو در محیط خونه نشون داده باشه؟یکیشو بگو

    المان مذهبی هم که توی قسمت آخر به شکل تابلویی گذاشتند توی سریال!!واقعا لازم بود؟
  • صاحب‌خانه
  • بعضی وقت‌ها باید یک‌سری چیزها برای چندمین بار به آدم ثابت بشه
    یکیش اینکه بعضی کارگردان‌ها و علی‌الخصوص مدیران رسانه ما در حد جلبک هم نمی‌فهمند
    یا حداقلش اینه که فکر می‌کنند مردم و مخاطب‌شون نمی‌فهمند
    که البته این دومی از اولی بدتر است
  • صاحب‌خانه
  • برای من همیشه فیلم و درصد کم‌تری سریال تنها و تنها نمایش بوده است
    یعنی مخاطب باید بفهمد که برایش دارند نمایش می‌دهند
    لذا هیچ‌وقت دنبال یک فضای رئال و نزدیک به واقعیت جامعه، در سریال‌های تلویزیونی نبودم
    مردم هم خوب می فهمند
    پسندیدن سریال‌های طنز مشابه برره با آن دنیای فانتزی و غیرواقعی‌اش نشان از همین نکته است
  • صاحب‌خانه
  • سریال شمس‌العماره با تمام عیب‌هایش
    چه آنها که در متن شرحش رفت
    چه آنها که دوستان با حسن و بدی سلیقه گفتند
    چه افتضاحات تحمیلی قسمت پایانی‌اش
    .
    تنها و تنها اگر برای من، شما و همه یک حسن داشته باشد
    برای من بس است، شما احتمالا نه و برای همه شاید!
    .
    و آن همان دست گذاشتن روی انتخاب، خواستگاری و حرف‌زدن بود
    .
    والسلام

    نکونه این چیزی را کردی توکله ات هر کی میاد خواستگاریت یه بیماری روانی روش میذاری........ ترشیدی که بابا
  • خبرنگارافتخاری نیویورک تایمز
  • بسیار بسی جالب بود این پست و مخصوصاً گفت و گوهای پینگ پنگی کامنت دانی اش!
    فعلاً یک احسنت بگویم برای پی نوشت 3 تا بعد!:)
    نه با ریکلا بال در اووردین. خوب هارت و پورت می کنین خوشم اومد. ولی موقع چیز نوشتن بیشتر فکر کنین.
    اون آب و خرد و روشنی هم شاگرد خودمه. بهتر از همتون ور می زنه. باریکلا علی جون!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی