دهمین روز از سال 9.434 بتوان مضاعف
سال جدید و مثل سنت چندسال اخیر شعار جدید!
ما از تمامی مسؤولان مصّرانه و مجدانه انتظار داریم هرچه سریعتر ترتیب چندین همایش، سمینار، مسابقه و فعالیتهای مشابه را بدهند که یکوقت صحبتهای آقا روی زمین نماند، هزینه هم مهم نیست مصرف الگوی اصلاح گذشت!
وسط پیامکهای مضاعفانه که مابین قربون صدقههای نوروزانه میآمد، دوتا بیشتر ازهمه پسندشد:
« پایان ۳۰سال ...گشادی و آغاز سال همت و کار مضاعف گرامیباد! »
« آغاز سال همت مضاعف و کار مضاعف، سال تراکتور! بر شما مدیر عزیز مبارک! »
●●●
همانقدر که دوسال پیش افروغ مد روز بود و سال گذشته علی مطهری، در این ۴-۵ساله هرچه اسفندیار رحیم مشایی را بحث فرعی و ناچیزی بدانند اما نُقل محافل بود و به قول خودش سیبل مخالفت با احمدینژاد.
همشهری در ویژهنامه نوروزی خودش، سعید ابوطالب (از اولین منتقدان مشایی بهسبب آن فیلم جنجالی مجلس رقص در ترکیه) را برداشته و برده بود دفتر اسفندیار تا یک مصاحبه جنجالی در آورد؛ گرچه مصاحبه مغرضانه انجام گرفته اما من ِ خواننده نتیجه را مطلوب دیدم.
هرچه گشتم متن کاملش را روی وب نجستم، بغیر از خلاصههای هدفدار جهاننیوز و پاسخ خندهدار حاج حسین شریعتمداری! توصیه میکنم بخوانیدش، احتمالا چند وقت دیگر همشهریآنلاین میگذارد روی وباش.
مشخص بود، روزنامهنگاری با سابقه آنچنانی بعلاوه فروش اعجازگونه میلیاردی فیلم عامهپسند جنگیاش وقتی گام در صداوسیما بگذارد و وصلشود به منبع لایزال سریالسازی سازمان که عدهای monopoly کرده بودند، باید هم صداهایی بلند شود.
اولین نواها از زبان مجری فرزند شهیدی بلند میشود که دغدغه اخلاق دارد؛ رضا رشیدپور که من به جرئت قویترین showman تیوی ایران میناممش، در نامهای به مسعود دهنمکی متذکر میشود:
« سینما با تلویزیون فرق دارد . سابقه ی تلاش من در این رسانه بسیار بیشتر از شماست و دقیقا به خاطر همین سابقه به خودم اجازه نداده ام که از هر ترفندی برای جذب مخاطب استفاده کنم . برادرانه از شما می خواهم که چنین نکنید » +
و مسعودخان هم که همچنان روحیات ماقبل فیلمسازی را در باطناش نهان دارد برای پاسخ به او عکسی از سیگار کشیدن رضا را آپ میکند و بازی او در فیلم تهمینه میلانی « سوپراستار » را «سوپر...» میخواند! (گرچه در بازخوانی مجدد دیدم که کلا نام سوپراستار را حذف کرده) +
فارغ از همه این ماجراها، آنچه آزاردهندهتر از محوریت دروغ در این سه سریال عیدانه امسال بهنظر میرسد، استفاده سهل و راحت ادبیات روزمره جامعه در رسانه است.
خفهشو - زهرمار - گمشو - زرنزن ورد زبان علی صادقی، سیروس گرجستانی، فتحعلی اویسی و حتی بازیگران ساده این مجموعههاست؛ اوج این قضیه در یکی از قسمتهای داراوندار بود که رضا رویگری به فرزندش که داشت توی هال راه میرفت گفت: go to room دیگه!
البته این نکته را باید تأکید کنم که شکر خدا توفیق مشاهده اجباری ۲-۳قسمت از این مجموعهها را بیشتر نداشتهام و لذا نمیتوانم در این صفت بارز، مقایسهای بینشان داشته باشم و البته نمونههای بیشتری نقل کنم!
میگویند یکی از کارکردهای رسانه، انعکاس آن است که در جامعه روی میدهد و طبیعتا جامعه فوقالعاده اخلاقمدار امروز ما همین سریالها، همین لحن و ادبیات را طلب میکند و مطلوب میداند؛ انتخاب آن پیامک اول پست هم گمانم پیرو همین قاعده بوده!
●●●
عید امسال اگرچه هیچی نداشت، همین اوقات ناب دوستی تازهاش بس بود!
- ۸۹/۰۱/۱۰
و
سلام به اولین دغدغه های سال 89.