دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

محرم و محله اون‌ور آب

يكشنبه, ۲۳ دی ۱۳۸۶، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

چقدر دلم گرفته است. این روزها که می رسد همه جا حال و هوایش عوض می‌شود، صبح‌ها صدا و بوی مردگی از شهر می‌آید و شب‌ها فریاد انتقام.

همه از مردن، کشته شدن و کشتن حرف می‌زنند.

مادربزرگم -که من و او در این خانه با هم زندگی می‌کنیم و روز روزش از خانه بیرون نمی‌رفت- شب‌ها چادر به سر تا نیمه شب بیرون است. روحیاتش هم عوض شده است، دیگر آن گیرهای همیشگی را نمی‌دهد.

همه عوض شده‌اند؛ حتی GFام هم دیگر جواب  smsهای عشقولانه را نمی‌دهد. احساس می‌کنم در این خانه ،در این محله ،در این کشور، حتی در تمام دنیا تنهای تنهایم .

تو بودی چه می کردی؟ وقتی کسی که خیلی دوستش داری دیگر مهلت نمی‌گذارد؛ حرف که چه عرض کنم، نگاه که هیچ، حتی reject ات هم می‌کند. فضا این روزها سنگین شده و تحمل اش سخت. فکر کنم این حال و هوا به همه سرایت کرده است!

 

 

بچه‌های محله که تا پریروز پاشنه در خانه ما را در می‌آوردند -و مادربزرگم از دستشان به عذاب بود - که "بیا بریم یه چرخی بزنیم و حالی بکنیم" این روزها دیگر خبرشان نیست.

خیمه‌ای کنارپیاده‌رو کوچه بر پاکرده‌اند، از این چیزهای بلند -که نمی‌دانم اسمش چیست- با کلی رخت و لباس آویزان از آن گذاشته‌اند صاف وسط کوچه ؛ یک انشعاب هم گرفته‌اند از کنتور برق دو تا همسایه آن طرف‌مان و یک لامپ هزار ، شاید هم خیلی بیشتر، روشن کرده‌اند در آن خیمه ؛

نورش بد جوری چشم را می‌زند!

 

حتی این روزها کانال‌ها هم برنامه‌ای ندارند. شهرام کروات مشکی زده است و رکسانا هم یک شال مشکی بر سر کرده، گویا آنها هم بگی نگی می‌دانند مخاطبان این ورآبی‌شان حواسشان به چیست؛ زیاد با احساسات دینی‌شان شوخی نمی‌کنند. Video هم خبری نیست،ماکزیمم می توانیم صدای چه همراه با ناله خواننده مرحومه را بشنوی.

 

کامبیز که صدای  DJ Alligatorاز ضبط ماشین‌اش تمام مردم محله را عاصی کرده بود، این روزها صدای شورهای هلالی و عربده‌های ذاکر را تا ته بلند می‌کند.

 

در و دیوارهای شهر را که نگو.

بیلبورد‌های 3در5 متری، مثل تراکت‌های زمان تبلیغات انتخابات، همه جای شهر را فرش کرده‌اند.

 

چشمها مضطربند، آسایش ندارند تا به مدد آن انتخاب کنند، تازه از میان چه باید انتخاب کنند:

هیات محبین ...  مجلس عزاداری  ده شب  .... بانوای گرم  ...

یک دهه عزاداری با حضورمداح اهل بیت .... از تهران

شورو عزا از12شب تا 4صبح  هیات...

بیشتر به تبلیغات کنسرت‌های خواننده‌های پاپ می خورد تاروضه امام حسین!

و جالب انتخاب جوانان ماست که روضه ها را از روی مداح‌هایشان می‌شناسند و انتخاب می‌کنند نه سخنرانشان !

 

اصلا به من چه ! من خودم اگر اهل هیات و عزا بودم که ...

 

 

 

افشین، با اون موهای غرق ژلش نمی‌دانی شب‌ها وسط صف سینه‌زن‌ها چه محکم بر سرو سینه اش می کوبد.دخترهای محله آخر دسته عزاداران اشک می ریزند و زیر چشمی حرکات پسرهای محله را زیر نظر دارند.

ثریا به رویا پز می‌دهد که "ببین بیژن چقدر قشنگ عزاداری می‌کنه" و رویا سهیل رانشان می‌دهد که همیشه در بخش تدارکات مراسم فعال است.

دیگر از آن آرایش‌های غلیظ خبری نیست، همه سروسنگین شده‌اند،گرچه هنوز هم سروگوششان می‌جنبد! آزیتا پذیرایی چای و شربت را انجام می‌دهد، کتی با دوستانش در تدارکات شام است و پریوش، پریوش که در محله به ... معروف بود، چادر مشکی‌ای به سرکرده و بدجور گریه می‌کند.

همه‌شان احساس می‌کنند کسی در همین نزدیکی‌هاست، محله حال‌وهوای خاصی پیدا کرده است.

 

عجیب این رضاست، او که سال به ماه نماز نمی‌خواند، نمی‌دانم چه شده این دهه صف اول، آن هم سمت راست را رها نمی کند، شاید بخاطر معصومه است. معصومه از با حیاترین دخترهای محله است؛اما نمی‌دانم از پشت این پرده‌های ظخیم میان مردان وزنان چه چیز پیداست! شاید هم واقعا رضا نذر دارد این دهه رابه نیت 355روز دیگر سال نماز بخواند!

 

خلاصه دسته محله ها اون ور آب در این دهه بدجوری معروف است.

بچه‌هایی که همه شب بیست‌بار نظر و میر را متر می‌کردند، این ده روز حتی یک بار پایشان را آنجا نگذاشته‌اند. نمی دانم سرش چیست،

اما اینجا آنقدر کار هست که دیگر وقت آزادی برایشان نمی‌ماند،

گویا اسیرند اما این بار اسیر یک عشق ،

اسیر عشق اما نه از آن عشق‌های معمولی،

عشقی ده روزه که همه را از دیگر معشوق‌هایشان باز می‌کند،

آنقدرقوی است که هیچ چیز جلودارش نیست.

 

گویا دستگاه امام حسین مختصات خاص خودش رادارد، آنقدر وسیع است که حتی من هم در آن جا می شوم، گرچه یکبار هم در این بیست سال،دهه محرم از خانه بیرون نرفته‌ام و ظهرهای روز نهم و دهم از پنجره رو به کوچه دسته را می‌بینم، اما فکر می‌کنم این دستگاه حتی من را هم در خود حل کرده.

 

یک‌بار صدایی از پنجر‌ه می‌آمد :

« کلنا سفن النجاة لکن سفینة الحسین اوسع و اسرع »

درست نمی‌دانم یعنی چه، از همان راهنمایی هم عربی‌ام ضعیف بود، اما چیزی در خود کلامش بود که بر دلم نشت.

 

چقدر دلم گرفته است؛ کاش این عشق ده روزه، دائمی بود!

 

 

پی نوشت

این مطلب برمی‌گردد به محرم دوسال پیش، اردیبهشت هشتادوپنج در دومین جشنواره مطبوعات اصفهان  

همراه با « نسل جدید گیج » بعنوان اثر برتر « جوانان و مطبوعات » شناخته شد.

دوست داشتم بازهم ادیتش کنم، اما دلم نیامد، با اینکه می‌دانم قلمش احتیاج دارد به ویرایش.

 

جدا نمی‌توانم درک کنم که کشتی حسین وسیع‌تر از همه است،

می‌دانم دستگاهش مختصات خاص خود را دارد، می‌بینم،

حس می‌کنم اما نمی‌توانم درکش کنم چگونه...

 

سوال : تو برای چه گریه می‌کنی؟ حسین، ابوالفضل، شجاعت، مظلومیت، زینب، مصیبت، عشق ویا برای خودت؟

 

  • صدرا مجد

نظرات (۱۸)

به به
عجب قلمی
حاج فرشاد دست خوش
خیلی چسبید
خیلیییییییییییی چسبید
.
.
.
من برای خودم که گریه می کنم که یه آدم به این مزخرفی و روسیاهی مثل من با این که هیچ کار خوبی تو پرونده اش نیست باز هم حضرت بهش کرم میکنه
البته باز هم اشتباه از منه که فکر میکنم حضرت مثل ماها بخیله یا نعوذبالله اهل تلافیه
نه داداش حضرت می بخشه
لطف میکنه
کرم میکنه
بی حد و بی واسطه
قربونش برم که ما را هم تو دستگاهش
یه جایی اون گوشه کنارها جا میده
یا حسین . . .
  • میرزا قلی خان راپورتچی
  • خوشبحال GF ات.
  • مهدی شیخ
  • سلام
    خوب است. ولی...
    انصافا جایزه حقت بوده. حلالت باشه!
    نباید با دادن بعضی جوابها توی سوال ذهن مخاطب را محدود کنی! مگر اینکه چند گزینه ای باشد بخواهیم تیک بزنیم. که من هیچ کدام اینها را تیک نمی زنم!
    یا علی مددی
  • محمد معماریان
  • گریه‌ام می‌گیرد... نمی‌دانم چرا؛ شاید هویجوری!
  • کاغذ باطله
  • نوشته ی کنار عکستان نگذاشت که بی نظر دادن بروم خود را فریاد کن دوست عزیز بی هیچ واهمه ای و بدان خوانده شده ای چون اینجایی
    نمیدونم دختری یا پسر ؟تهرانی هستی یا شهرستانی؟
    وبلاگت رو زیاد نخوندم همین الان خیلی اتفاقی از توی کامنت دونی یه نفر دیگه اومدم به وبلاگت سر بزنم که چشمم به سوالت افتاد:
    تو برای چی گریه میکنی؟
    فردا عاشوراست.
    اگه دلت خواست . اگه اهل هیئت وسینه زنی نیستی و میخوای به جای اینکه سینه بزنی یه ذره حسین رو بهتر بشناسی بیا به یه کلاس
    کلاس زندگی امام حسین بدون خرافه
    اگه راهی شدی میتونی آدرسش رو از این سایت برداری.
    www.doctorshiri.com

    همین.
  • گمشده در تاریکی
  • سلام.
    من گریه می کنم برای همه چیزایی که گفتید + عطش بچه ها + غم اسیری + هتک حرمت + حماقت ما آدما و ... الی ماشالله


    حسینی باشید
    التماس دعا ...
    اصلا هم اینطور نیست ! و هیچ ارزشی نداره! این ساده لوحی با ساده لوحیا ی دیگه فرقی نداره فرشاد. دستگاه مختصات امام حسین هم اینقدر که میگی مسخره نیست.
    در ضمن اصلا نمیگم چرا مراسم مدرسه رو نیومدی تا امشب و اینکه بیا و سایر مسائل . . .
    این نوشته قشنگه و فکر کنم برای جایزه گرفتن خیلی خوب باشه .ولی....
    ولی به نظر من بسیاری ازاین افراد که شرح حالشون رو در متن دادی تقریبا 1 درصد هم به فکر حسین و اسلام و عاشورا و حماسه و فداکاری نیستند. الان که شاید 2 سال از متن شما میگذره کافیه یه چرخی در تهران بزنید.آرایش های دخترارو ببینید که به جرات در روزهای دیگه خیلی سبکتر بود(به جز وقتی میخوان برن عروسی یا پارتی ) .چهره اقا پسرا که دیدنیه.شب تاسوعا رفتم کوچه بالایی نذری بگیرم چشمم افتاد به آرایشگاه مردونه!!!به شدت شلوغ بود!! حالا واقعا شاید این هیچ اشکالی نداشته باشه که آدما به صورت شیک و تمیز در عزاداری شرکت کنند.ولی اصل قضیه اینه که میزان فایلهای منتقل شده از طریق بلوتوث حتی از شب قدر(توی مسجد النبی) هم بیشتره!!کاش دوربین داشتم تا از سر همین 4راه عکس میگرفتم تا شما بهتر متوجه بشی.اگه پرچمهای حسینی رو تو عکس نیارم فکر میکنی 4شنبه سوریه!!دوست خوبم اگه واقع بین باشیم میبینیم که جوانان به دنبال شرکت در اجتماعات هستند.حالا هر چی میخواد باشه(کنسرت-نمایشگاه کتاب!!!-شب قدر-عاشورا) حالا این 2 تای آخری یه مزیتی که داره اینه که پلیس کاری بهشون نداره.چون دارن عزاداری میکنند!!! متاسفانه اصالت همه چیز از بین رفته!!متاسفانه کمبود اجتماعات باعث شده این عزاداری ها وسیله بشه.
    من فکر میکنم ما با این طرز فکر خودمون رو گول میزنیم.میخوایم دلمون رو خوش کنیم که به به جوونای مملکت به اسلام رو آوردند!!اگه "علم کشی" کاملا حذف بشه میبینی که چقدر از این هیات ها از جوونا خالی میشه!!
    البته جو تهران بااصفهان خیلی فرق داره .اصفهان یه زمانی گروه آیه اومد یه زمانیی توی مجتمع پارک روضه برپا شد ولی ظاهرا ادامه پیدا نکرد!! یادمه توی "آیه" وقتی سخنران داشت طبقه بالای مبل فروشی 4راه نظر سخنرانی میکرد (که انصافا سخنرانی خوبی بود جوان پسند بود) طبقه پایین نمایشگاهی بود که تعداد افراد حاضر در اونجا 3-4 برابر طبقه بالا بود.حالا کاش به نماییشگاه توجه داشتند!!
    من فکر میکنم به جای اینکه خوشحال باشیم باید نگران این وضعیت باشیم.
    نمیدونم جدیدترین موزیک "رپ" خونده شده توسط 1دختر و 1پسر رو درباره عاشورا شنیدی؟میتونی دانلودش کنی.اسم دختر ملینا اسم پسر هم عابدی .
    میتونیم به اینم افتخار کنیم که به به امام حسین انقدر وسیعه که موسیقی رپ رو هم در بر گرفت!
  • امیرحسین
  • برای خودم!
    امام حسین همة اون یارانشون سر افراز شدن. پیروز شدن.
    این منم همیشه و همه جا بازندم. هیچ وقت، بعد از هیچ امتحانی نتونستم سرم رو جلوی خدا بلند کنم. همیشه بازنده بودم. گریه می کنم، توبه می کنم، ولی دوباره . . .
    چرا غیر خودم باید به حال دیگری گریه کنم؟!
  • صدرا مجد
  • :: h ::
    گفتم که درک مختصات دستگاه امام حسین خیلی سخته
    نمی دونم چی باید بگم فقط می دونم ...

    :: باران ::
    ارتباط اوون کلاسی که معرفی کردی با کامنتت خیلی جالب بود
    سلام.
    واقعا عجیب سوالیه. چندوقتیه دنبال جواب درست و حسابیشم.
    من واقعاً نمی دونم چرا؟! اصلاً همون حرارة فی قلوب المومنین.. که اون رو هم خودشون دادن به بچه شیعه ها.
    خودشون می کشوننمون توی مجلسشون، خودشون می خوانمون، خودشون اشک هدیه می دن... این وسط ما چی کاره ایم؟
    .
    .
    .
    خب گاهی فکر می کنم من اگه درزمان امام حسین بودم واقعاً چی کار می کردم؟ شب توی تاریکی امامم رو رها می کردم و فرار می کردم؟ یا از اول یزیدی بودم؟ یا خیلی خوش بینانه: حرّ یا زهیر یا جون بودم؟ این جور مواقع به حال خودم اشک می ریزم تا دستم رو بگیرن. تا به عبارتی شرمندگی خودمو برسونم. هرچند تا اذن ندن اشکی جاری نمی شه.
    یه موقع هایی فکر می کنم اگه یه روز بیاد و محبتشون رو توی دلم نبینم چه خاکی باید روی این سرم بریزم؟! اگه این اتفاق خدای ناکرده بیفته دیگه واقعاً زندگی به هیچ دردی نمی خوره. این مواقع شاید از سر عشقه.
    بقیه ی مواقع رو نمی دونم. خودشون می خوان.
    ولی اصل مطلبو می شه از تمام مخلوقات جویا شد. همه ی مخلوقاتی که در عزای امام حسین اشک ریختند. از ادم گرفته هنگام توبه و گفتن ... یا قدیم الاحسان بحق الحسین تا کودک سه چهارساله ای که وقتی اسم امام حسین میاد اشک اون هم.. حتی از تمام آسمان ها و زمین و حیوانات و ...
    .
    .
    .
    دیدین این همه نوشتم ولی آخرش نتونستم بگم چرا گریه می کنم.

    ان شاءالله کربلایی باشین و از یاران حقیقی امام.
    یاحق
  • نفسانیات یک من
  • GF یعنی چی؟ منم می خوام.
    سلام
    شما با این همه فاصله چطوری ذهن من رو خوندین؟!؟!
    و اینکه برای چی گریه می کنیم...
    گریه می کنیم چون یاد گرفتیم که گریه کنیم برای مظلومیت مردی که مظلوم نبود... برای غربت مردی که غریب نبود....
    یاد گرفتیم که گریه کنیم به امید هزار آرزو...
    سلام
    گریه می کنم برای جهلم
    و می ترسم که از کوفیان باشم... امامم را دعوت کنم و ...
    پاسخی برای تمام سوالها:
    " کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا "

    ممنون که سر زدین

    ...تادرمان
    "سلام برادرم... حنظله! * هنوز نفس می کشی؟!"

    پست جدیدم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی