دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

آخر خط محسن‌ها

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۸۸، ۱۱:۳۳ ق.ظ


چقدر آدم‌ها با هم متفاوت‌اند
حتی اگر نام‌هایشان شبیه هم باشد
و در عین تفاوت چقدر در رفتارها با هم اشتراک دارند

افشانی-چاووشی-سازگارا-مخملباف-نامجو-رضایی

نمی‌دانم چرا وقتی «گلادیاتورها»ی محسن نامجو همراه با عبارات بدیع «جیر پماران» و «مقام معظم برتری»‌اش را شنیدم با آن توصیف‌ها و مهمل‌گویی‌هایش پیرامون ذات اقدس الهی و یا قرائت سوره شمس‌اش را، یاد «فریاد مورچه‌ها»ی مخملباف افتادم، «توبه نصوح»‌اش به‌یادم آمد، تحلیل‌های دکتری به‌ نظرم خطور کرد که در آزادترین انتخابات ایران (شورای شهر دوم سال۸۱) رای نیاورد و حالا برای‌مان همه‌چیز را تفسیر می‌کند؛ به یاد آلیس و سرزمین عجایب و آرزوهای برادر دیروز و دکتر امروز افتادم و حتی نگران این پسرک ظاهرا ژیگول که کافی‌ست در این فضای زرد وبلاگی بگردید تا طرفدارانش را بیابید، شدم!

داستان، داستان برنجی‌ست که با نام عربی در کشوری ایرانی پخش می‌شد و محتوایش هندی بود؛ بعد این همه سال که خوردیم و پختیم گفتند آرسنیک دارد و هزار سم دیگر! حال می‌خواهد این خبر سیاستی باشد برای حمایت از برنج‌کاران داخلی یا یک بازی برای به‌زمین‌زدن واردکننده؛ دیگر محسن به آخر خط رسید؛ حالا هزار بار هم وزارت بهداشت و سازمان استاندارد و صدتا ارگان دیگر بگویند نه!

راستی تا آخر خط چقدر راه است؟

 

  • صدرا مجد

نظرات (۵۴)

  • ضربان قلب
  • سلام . اومدم بگم اخر خطی وجود نداره .
    وبلاگ خوبی دارید
  • مهتاب ترین
  • سلام
    وبلاگ خوبی داری
    به کلبه منم سر بزن
    سبز باشید!!!
    عجب یادداشت توپی بود. خوندنش کلی بهم چسبید!
  • مهتاب ترین
  • بنده که از اون محسن بازارتون چیزی نفهمیدم اما به عنوان یه کارشناس گیاه پزشکی اعلام می کنم کلیه میوه جات و سبزیجاتی که میل می فرمائید به جای آب از سم پر شدن حالا هی بیان بگن این یکی سالمه اون یکی سالم نیست بعد هفته بعدش بیان بگن ببخشید اون یکی سالم بود این یکی ناسالم...
    شاهد حرفم این همه سرطان...
    سلام
    نمیدونی وقتی مطلبتو خوندم چقد تعجب کردم واقعا داشتم شاخ در میاوردم، آخه من آلبوم جدید نامجو رو دقیقا دو سه ساعت قبل از فوتبال چهارشنبه قبلی گوش میدادم، تو فوتبال هم با مرتضی در این باره حرف میزدم اما چیزیش که خیلی خیلی برام جالبه و عجیب اینه که ( شاید باور نکنی) من وقتی آلبوم جدیدشو گوش دادم (البته من با آهنگ "بی نظیر"ش این حس بم دست داد) و با آهنگهای قبلیش که بن مایه ی عرفانی داشت مقایسه کردم خیلی به فکر فرو رفتم و جالب اینکه منم یاد فیلمهای مخملباف و دقیقا همین دو تا فیلم که تو گفتی افتادم و با خودم گفتم چه سیر مشابهی کارهای این دو داره و البته من یک کمی هم یاد سروش افتادم حتی من هم میخاسم یه مطلب درباره این مشابهت ها بنویسم اما الحق عمرا به خوبی چیزی که تو نوشتی نمیشد، خلاصه وحشتناک برام جالب بود که چه حس مشترکی بود. تازه من اسصلا حواسم به این نبود که اسمای جفتشون محسنه

    منم با اون دو تا کامنت اول موافقم.
    آخی
    من که باور نمیکنم محسن سرب داشته باشه بچه به اون مودبی!
    ما نشستیم آقا
    تازه از همه این محسنا قدبلند تر بود
    سلام......... دیگه چیزی نمونده .......... تا آخر خطو میگم
    راستی من نشنیدم آلبوم جدیدشو ولی شنیدم بیخوده
    عوض این محسن نامجو که ما نفهمیدیم الکی چرا معروف شد........ محسن چاووشی و محسن یگانه رو آدم دوس میداره....
    یه وخ یه سر نیای رشحه وا........ جزام میگیری
    محسنی اژه ای، محسن قرائتی، محسن روح الامینی، محسن کدیور، محسن صفایی فراهانی، محسن یگانه و خیلی از محسنهای دیگه رو یادت رفت. راستی از عکس محسن برنج رو نداشتی؟
  • نفسانیات یک من
  • نه....باریکلا!
    انگار یه دو جلسه کلاس فوق لیسانس رفتی تأثیر داشته تو شکوفایی استعدادهات!

    ای خلاقیت بزرگ خلاقیت خلاقیت
    باحال
    انوقت زندگی رو باید گذاشت در کوزه و مرد!
    منم با نسیم موافقتم!
    سلام
    من نیز با نسیم و میم.ر موافق می‌باشم.
    به قول سعدی:
    چشم تنگ دنیادوست را
    یا قناعت پرکند یا خاک گور

    ضمنا فوق لیسانس قبول شدی؟ شیرنیش کو پس؟
  • مهتاب ترین
  • منم با دو تا کامنت اول و نسیم و میم.ر و گیومه موافقتم!
  • تاجر شیرازی
  • یه خبر برای به زمین زدن برنجکاران لنجان و حومه:
    به تازگی دانشمندان کشف کرده اند مصرف بالای برنج لنجان در شهر اصفهان دلیل اصلی بالا بودن میزان ابتلا به بیماری ms می باشد.گویا پساب کارخانجات صنعتی واقع در منطقه آلوده به مواد شیمیایی از جمله سیانور می باشد که مستقیما به آب رودخانه زاینده رود سرازیر می شوند و از همین آب مزارع برنج سیراب می شوند.
    قابل توجه همه اصفهانی ها
    حالا همه برنج فروش ها را ورشکست کنید.زمان حالگیری در جامعه ما حالاست.
    از سیاسیون ...از نظام....از ورزش....از برنج فروش ها
    خطاب به مهتاب‌ترین و نسیم و میم.ر و گیومه :
    چقدر زیاده دختر بیکار
    مگه شما درس و زندگی ندارین؟
  • مهتاب ترین
  • من با این کامنت آخرم موافقم حتی!
  • صاحب‌خانه
  • به جا این بی‌مزه بازی‌ها درست جواب سؤال را بدین
    ::::::::::::::::::::::::::::::::
    به نظرت آخر خط کجاست؟
    ::::::::::::::::::::::::::::::::
    پیرو نفسانیات..
    هر شکوفایی ای در ملا عام هم خوب نیست...
  • مهتاب ترین
  • آخر خط چی؟ زندگی؟ ایران؟ محسن؟ مریم؟ مهتاب؟
    پاسخ:
    هیچی، شما اولشی تازه
  • نقطه سر خط
  • من طبق معمولم یعنی حوصله کامنت مرتبط با پست گذاشتن ندارم یعنی راستش همین طور که هست خوب است اما گفتم بپرسم اگر فوق لیسانس قبول شده اید لطفا شیرینی ما را کنار بگذارید و همین ها دیگر
    آخر خطی وجود نداره.
    می رن و میان ، با یه اسم دیگه ، با یه شکل دیگه ...
    من یه چیزی فهمیدم ، دیگه عمرا کامنت اول رو نمی زارم.!
    سلام
    یخده موندس
    خب پس فیلمای اینجوری هم میبینی "فریاد ...."
    امیدوارم این بی‌مزه را خطاب به :) نگفته باشید
    که بلدم چطوری شورش کنم.
    و اما برنج؛
    واقعا مایه‌ی تأسف است
    که ما در کشورمان این‌قدر مصرف برنج داریم.
    هفته‌ای نمی‌گذرد که برنج نخوریم و مهمانی‌ای نیست که در آن برنج نباشد.
    ایران مشکل کمبود آب دارد و برنج محصولی است که همه‌ی فصل رشد و زمان در خاک بودن، باید زمین در حالت غرقاب باشد.
    و ایران مشکل آب دارد و ما ایرانی‌ها مشکل آب داریم.
    همین زاینده‌رود بی‌نوا! به آب شرب اصفهان و همسایه‌اش برسد؟ صرف کاشت برنج بالادست شود؟ یا بیاید توی شهر اصفهان و به دل ما آرامش ببخشد و زیبایی این پل‌های تاریخی را به چشم بنمایاند؟

    (البته که بهتر نیست چون برنج‌کاران از این راه نان می‌خورند ولی) شاید و شاید و شاید بهتر باشد که برنج از سفره‌ی ما حذف شود؛ تا اینکه جور وابستگی به بیگانه را در این مورد هم بکشیم، سنگین‌تر از قبل.

    شاید آخر خط آنجاست که
    یک سری مذاکرات برای برنج بشود
    و یک عده در حال پر کردن بشقابشان از برنج،
    شروع کنند فحش و فضیحت پشت سر آنهایی که این برنج را وارد کرده‌اند.
    همان قصه‌ی قدیمی که توی کاریکاتورها می‌کشند
    و دیگر مزه‌اش را از دست داده.
    آخر خط آدم‌ها یا خوشنودی خدا و بهشت است؛
    و یا غضب او و جهنم.
    مرتبه‌ بهشت و عمق جهنم به شدت اعمال‌شان بستگی دارد.
    (چرا ما را مجبور می‌کنید چیزهایی را که همه می‌دانند، بازگو کنیم؟)

    مثلاً نامجو؛ اگر یک جوان احمق با شنیدن ترانه
    حالش دگرگون شد
    و حال عبودیت و شنیدن یک حرف عاقلانه را از دست داد،
    همین نامجو هم باید سخت جواب پس بدهد.
    البته شاید یکی هم با شنیدن ترانه‌های نامجو
    حالش به هم بخورد
    و دیگر سراغ این ترانه‌ها نرود،
    که جای شکر دارد.

    و در همین دنیا!
    گمانم آخر خط آدم‌ها وقتی‌ است که:
    هیچ‌کس دوستشان نداشته باشد و از چشم مردم و از اعتبار بیفتند.
    گرچه شاید خودشان نفهمند
    ولی این از مرگ هم بدتر است.
    واقعا این سوال را باید جواب می‌دادیم؟
    تصورمان بر این بود که "آخر خط کجاست؟"
    ترجمه‌ی فارسی همان "فأین تذهبون" است؛
    که استفهامی نیست که به این راحتی‌ها بتوان جوابش داد.
    شاید هم بهتر است
    خودمان هم برای کمک، کمی از این تبلیغات الکی استفاده کنیم.
    برای مهمانمان برنج نپزیم و بگوییم:"نگران سلامتی‌ات هستیم!! برنج خارجی که As دارد و برنج لنجان هم Pb و Cd."
    شاید حذف در حد شعار باشد ولی می‌توانیم کمتر برنج بخوریم.

    البته اگر اشتباه نکنم برنج گیاهی است که فلزات سنگین را در ریشه‌ و ساقه‌اش ذخیره می‌کند و چیزی از آن به دانه‌اش نمی‌رسد.
    اگر شایعه MS اصفهان درست باشد،
    شاید و شاید و شاید بیشتر به دلیل آب آلوده و هوای آلوده است و شکل گازی Pb و Cd که از صنایع اطراف در هوای تنفس ماست و نیز این آب شرب که تصفیه درست و حسابی ندارد.
    خلاصه امان از این سیاست‌های پشت پرده که آخر خطش را باید در کتاب تاریخ نوادگان‌تان بخوانید.
    خسته شدم. واقعاً حوصله دارید این‌ها را بخوانید؟
    راستی! این حرف‌ها بین خودمان می‌ماند، دیگر؟!!!
    دیگر هم هوس بامزه بازی نکنید.
    گفتی: برادر دیروز و دکتر امروز،
    این را هم اضافه کن:
    «سبز»وار دیروز و چه بسا امروز !
    روز دختر مبارک.
    آقا مجدا ببخشید صدرا! آب دستته بذار زمین سراسیمه خودتو برسون تشریک.....
    خطاب به :)

    اصولا خوبه آدم سرش تو کار خودش باشه!
    آقا راستی ما این محسن یکی مونده به آخرو نشناختیم توام توضیحی نداده بودی بفرما کیه؟ بچه ی خوبی ام هست انگار......
  • مهتاب ترین
  • یاد می داد!
    به قلمکده ما سری بزنید و اگر موافق باشید تبادل لینک نمائیم
    با تشکر
  • سید منصور پاشایی
  • با سلام و تبریک ایّام میلاد حضرت فاطمه معصومه(س)
    یک سلسله همایش با عنوان "رهایی از ولایت طاغوت" با همکاری تشکلهای مذهبی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران برگزار می شود. زمان همایش از هفته آینده سه شنبه ها 3 تا 5 عصر و مکان تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و سخنران حجت الاسلام والمسلمین حاج علیرضا پناهیان می باشد. در این همایش به مباحث مختلف در مورد ولایت در قرآن، روایات و تاریخ پرداخته می شود و سپس طرح سوالها و شبهات بصورت آزاد توسط دانشجویان و اساتید انجام می شود. استفاده از همایش با ثبت نام در سایت raheghadir.com و صدور کارت در روز اول همایش(سه شنبه 5 آبان) امکان پذیر است. ثبت نام از سه شنبه 27 مهر شروع شده است.
    حتما به سایت سر بزنید.

    یا علی.
    سلام
    خوشحال میشیم سری هم به ما بزنید. یه مطلب گزاشتم نیاز به نظر شما هم دارم
    ممنون
  • خورشید عالمتاب
  • اینجا اهواز است! شهر خورشید عالمتاب
    به روز کردم
    عکس های داغ از شهر خورشید عالمتاب
    اینجا شهر خورشید عالمتاب است
    شهر کنار
    دو محسن آخری بی ربط بود.
    راستی، گفتی آزادترین انتخابات ایران. یادت هست مقام معظم برتری از این انتخابات به خاطر آزاد بودنش قهر کرد و رفت زاهدان؟
    یک پیشنهاد برایت دارم که بین آنها هم چند ربط خوب پیدا می‌شود. قصه سعیدها
    سعید حجاریان
    سعید شریعتی
    سعید عسگر
    سعید مرتضوی
  • آب، خرد و روشنی
  • به روزم آقا صدرا.
    چه جالب

    یاعلی
    آخر خط جایی است که خدا ما را به خودمان واگذارد.
    خدایا! ما را یک لحظه ام به خودمان وا مگذار
    آخرش هم از قحطی مجبوریم همین محسنا رو مصرف کنیم....!
    فکر کنم باید دنبال آخر خط خودمون باشی. با مصرف این سیاستمدارا و هنرمندا و متفکرا!
    فرشاد فکر کنم مصرع دوم اون شعر بند تنبونی که تو "فقط چند خط" نوشتی یه "یاد" کم داره.
    آخر خط محمود ها - آخر خط سید ها - آخر خط مهدی ها

    آخر خط سید علی ها- آخر خط سید فرشاد مهدی ها!
    عجب جذاب نوشتی...اگه قبول شدی که تبریک...ما که نشدیم (7 سال هم تاثیری نداشت)

    محسن لج کرده و زده به سیم آخر و شدیدا بهش می آید اینجوری باشد والا بابت خواندن همان چند آیه هم معذرت خواسته بود قبلا

    محسن همیشه شک داشت مال الان نیست...گنگ خواب دیده اش خوب نشان می دهد که او خیلی مدت است به همه چی شک دارد و آن قبلیتر چیز و فلسفه اش...

    محسن را نمی شناسم چون " هر دیده جای جلوه آن ماهپاره نیست" و فقط می دانم قبلا خودی بوده و حالا نه

    محسن را دوست دارم...چون سیاست دارد و هنوز هم برادر است هم دکتر

    ما با ژیگولو ها کاری نداریم.....

    برنج هم چیز خوبی است و بدون آن مغز کار نمی کند...خیلی واضح است که با ساخت یک شایعه و تکذیب آن چه کردند...می خواستند برنج 1000 تومنی بدهند یادشان رفت عده ای در ساحل نزدیک دارند می کنند جان...وقتی هزینه تولیدت باشد 2000 و خرده ای نمی توانی رقابت کنی...یکی گفته بود "کمبود" ما اصلا کمی تولید نداریم زیاد هم داریم مشکل فقط قیمت بالا بود

    آخر خطی نیست...به نظر من همه این برنج ها از اول همین طور بودند روزی می خواستند شاهنامه خمیر کنند حالا هم روی آن لبه دیگر بام هستند
    من دوست دارم وسط بام بنشینم اگه کسی هلم نده
    حالا برنج به کنار من هنوز نمیدونم بالاخره چای واسه قلب خوبه یا بده . چای پر رنگ برا قلب ضرر داره یا کم رنگ؟ و ....
    پاسخ:
    رسیدن به خیر!
  • گلادیاتور
  • میدونی ! من یکی از اون فریب خورده های سبزم که از نامجو هم خوشم میاد !
    داشتم واژه پمارانو سرچ میکردم که شاید معنی خاصی براش غیر از معنی حقیقیش پیدا کنم ، که به اینجا رسیدم !
    تنها چیزی که دوست دارم بگم اینه ای کاش متوجه میشدی که جیر پماران همون "پیر جماران" هست !
    سلام
    از یادداشت های این سبکی ات خوشم می آید. علتش را شاید بشود در هم حسی گذاشت. هم حسی که می دانم و میدانی ریشه در چه چیز (یا چیزها) دارد.
    یا علی مددی
    راستی!
    "سقوط" چیز عجیبی نیست. به خصوص برای ما که در این مدت کم ندیده ایم آن را...
    یا علی مددی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی