دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

فریبا خانوم ، Divert و مزایای هم‌راه

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ۰۲:۰۴ ق.ظ

 

{ یک‌شنبه / ساعت 12ظهر / محل کار }

بله  آقا فرزاد  اشتباه گرفتین

 

{ همان‌روز ، همان‌جا، همان شماره، چند دقیقه بعد }

بفرمائید  آقای مهر[…]   نخیر  آقا فرزاد؟   نخیر  آقا،  فکر کنم مشکلی پیش اومده یه‌بار تماس گرفتین عرض کردم

 

{نیم‌ساعت بعد، باز همان شماره، تازه متوجه علامت کنار شماره می‌شوم و کلید Silent‌ را می‌فشارم}

 


{ یک‌شنبه / 19:30 / منزل / 554 34[…] با همان علامت }

فــــــرزاد! {خیلی کش‌دار!}  بله! {کش‌دارتر از آن‌طرف گوشی!!}  گوشی را بده فرزاد!

{ دکمه End of call  توسط ما چلانده می‌شود }

 

{ چند ثانیه بعد ، همان شماره }  Call reject

 

{ چند دقیقه بعد، همان شماره با همان علامت کذایی }

چرا جواب نمی‌دی { این بار بدون کش! همان صداست به‌نظر جوان نمی‌آید زیاد هم ناز ندارد!}

خانوم با کی کار دارید؟

مسخره بازی در نیار! گفتم گوشی را بده به فرزاد

عرض کردم خانم اشتباه گرفتین، این شماره آقا فرزاد نیست

غلط کردی! من که می‌دونم تو دوستش‌ ای، گوشی را بده بهش

خانم من آقا فرزاد را نمی‌شناسم

End of call

 

{ نخیر ول‌کن نیست }

الو...

خانم یه لحظه گوش می‌کنید؟ این آقا فرزاد، گوشی‌اش را دایورت کرده روی خط بنده، من هم نمی‌شناسمش.

تو مگه دوستش نیستی؟ 

والا من اصلا نمی‌شناسمش

باشه! بهش زنگ بزن، زنگ بزن بگو، فقط بگو  فریبا باهاش کار واجب داره

خانم من نمی‌شناسمش

فقط، فقط ازش بپرس هنوز فریبا را دوست داره یا نه!؟ همین!

 

{ سکوت معنادار چند ثانیه‌ای طرفین و صدای تلق از آن‌ور خط }

{ ده دقیقه بعد، باز هم فریبا خانم، یا منتظر جواب فرزاد است یا فکر می‌کنم مشکل دایورت حل شده یا ... }

 

الو! { این‌بار نه‌تنها کش‌دار نیست به‌نظر مایوسانه هم می آید }

خانم این آقا فرزاد شما، خیلی زرنگه!  دایورت کرده روی یه خطی که اصلا نمی‌شناسه!

من نمی‌دونم، بهش بگو، بگو من مجبور بودم رمزی حرف بزنم، یعنی جلوی بچه‌ام مجبور بودم

 

{ قفل می‌کنم! اسم بچه که می‌‌آید ناگهان CPU Usage ام به ته می‌چسبد و منتظر می‌ماند که کسی با Ctrl+Alt+Shift این برنامه را End task کند، دارد حرف می‌زند، سایه بالا سر، دوست داشتن، رمزی، بچه، ... ناگاه طرحی به ذهنم می‌خورد }

 

خانم من فقط یه‌کاری می‌تونم واستون بکنم.

هان! چی؟

من که نمی‌تونم بهش زنگ بزنم، چون دوباره دایورت میشه روی خط خودم، اما بهش sms می‌زنم که "آقا فزراد فریبا خانم باهات کار واجب داره! یه تماسی باهاش بگیر"

من نمی‌دونم بکن، اما بهش هم بگو، زنگ بزن به خونشون، بهش هم بگو

الو..... آخه من به چی اس‌ام‌اس بزنم! من که شماره آقا فرزاد را ....

{ ب...و...ق }

 


 

{ دوشنبه صبح / محل کار / 0913[…] }

الو آقا فرزاد سلام! می‌گما این ساختمونه که ...

آقا ببخشید، خیلی عذر می‌خوام، یه مشکلی پیش اومده، این آقا فرزاد گوشی‌اش را دایورت کرده روی خط من

یعنی شما دوستیش نیستین    نه! بخدا   باشه  الو الو ...   هان

ببخشید میشه بگید چه شماره‌ای را می‌گیرید؟ یعنی  بگید شماره این آقا فزراد چیه؟

صبر کن! یادداشت کن 0913 9[…]

 

{ دو دقیقه بعد ، SMS }

Agha Farzad! Fariba khanom ba shoma kar vajeb dare, bahash tamas begirin, lotfan DIVERT shodhiton ra ham az ro khat man bardar !!!

{ Message Delivered }

 

{بعد از چند روز آرامش در  یک بعدازظهر 5شنبه دوباره گوشی زنگ می‌خورد با همان علامت و این‌بار 554 46[…] فکر می‌کنم فریباخانوم است باز و گوشی را  Silent‌ می‌نمایم}

{3دقیقه بعد، باز همان قبلی}

وای! بله؟

{دختر خانمی با لحنی ملوسانه و البته این‌بار جوان} چیه!؟ چرا این‌قدر زود قهر می‌کنی؟

{بوووووق}

{ تا می‌آیم به خودم بیایم و بگم من! قهر! نه بابا  آشتی! قطع می‌کند؛ گویا محدوده کاری آقا فرزاد مشخص است!؟ }

 


 

{ چند روز نیمی از تماس‌ها Reject  می‌شود، نیمی دیگر Silent‌ و درصد کمی هم پاسخ‌ای می‌شنود که "ببخشید اشتباهی رخ داده است" تا اینکه به سبب علاقه یکی از دوستان به 6300 بنده و جواد شدن نام‌برده مضاعف بر گذشت 4ماه از استفاده‌اش، گوشی فروخته می‌شود و Z300 ای که نشان‌دهنده تماس‌های دایورت در هنگام زنگ خوردنش نمایان نمی‌شود، در دست می آید و دردسر یافتن رفیق و نارفیق، قهرکرده و آشتی نموده، سایه زیرسر و اوون‌ور سر و بالای سر، دشمن و دوست، خلاصه همگی قروقاطی می شود}

 

بله!   آقای دکتر؟ ما یه مریض داریم خیلی حالش بده!   ببخشید با کی کار دارین؟  آقا فرزاد! آقای دکتر   عذر می‌خوام خانوم ، اشتباهی شده و خط ایشون افتاده روی خط من  مریض‌مون خیلی حالش بده نمیشه یه جوری خبرش کنید

 

{ بعد از مدت‌ها شماره‌ای از 554 […]  و وسوسه یافتن سرانجام فریباخانوم و فضولی در کار آقا فرزاد و در آرزوی آن یار قهرکرده! }

آقا فرزاد!  

 خانوم میشه یه سوالی بپرسم   بله؟  

 شما چی‌کار با آقا فرزاد دارید؟  والا یه آشنا می‌خواستیم تو دادگستری؟ 

 گویا یه اشکالی پیش اومده، ایشون اشتباها خط‌شون را دایورت کردن روی خط من، من هم نمی‌شناسم‌شون

یعنی شما آشنا ندارید در دادگستری؟

می‌گم من اصلا آقا فرزاد را نمی‌شناسم! میشه بپرسم کار این آقا فرزاد چیه؟ آخه این اتفاق چند وقته افتاده و خیلی از مراجعین‌شون هم خانوم هستند؟

خوب بله! آخه ایشون دکترند، دکتر پوست و مو و اینها، زیبایی، حجامت و ... خوب طبیعی یه که بیشتر خانوم‌ها باهاشون در راتباط باشند

بله درست می‌فرمایید، باشه خیلی ممنون

{ و من یادم رفت بپرسم، پس چرا از آقای دکتر نشانی آشنای دادگستری می‌خواستین! }

 


 

 

الو آقا فرزاد 

خانوم اشتباهه 

آخه الان خودشون باهام تماس گرفتن گفتن باهاشون تماس بگیرم

خانوم یک مشکلی هست، شما ایشون را می‌شناسید؟ باهاشون تماس دارید؟  خوب

میشه بهشون بگین دایورت گوشی‌شون را از روی خط من بردارن  چشم

 

{به چند دقیقه نمی‌کشد که دوباره تماس می‌گیرد}

الو ببخشید میشه بگید شمارتون چنده؟ 

شماره من را می خواهید برای چی؟ 

آخه می‌گند من اصلا ایشون را نمی شناسم  

خوب منم نمی‌شناسم، شماره من را احتیاج ندارند که! بگید دایورت را بردارند

 

{ این‌بار چند دقیقه‌ای بعد، درحالی که من خوشحال بودم که بالاخره از شر تماس‌های نامربوط خلاص شده‌ام و ناراحا از ارضا نشدن حس کنجکاوی‌ام، بازهم همان شماره قبل }

ببخشید بازم مزاحم میشم، میشه بگید چه جوری میشه اوون کار را کرد؟

آهان!!! بگید برند توی منوی Setting بعدش توی تنظمات گوشی Call Setting یه گزینه داره بنام Call Divert روی اوون برند و بعد Cancel all divert call را انتخاب کنند.

 

 

گفت‌وگوها واقعی‌‌‌اند گرچه شاید خنده‌دار اما تامل‌ برانگیز

و هنوز بعد از دو هفته هم‌چنان تماس‌های دایورت بنده ادامه دارد و من گیج‌ام مابین تسلط جناب دکتر در امور مخابراتی و یا قابلیت فوق‌العاده برای پیچاندن در مواقع لزوم!

گرچه تعداد مراجعین بیمار بیشتر شده است و دیگر خبری از متقاضیان خواهان سایه بالاسر نیست و از قهرکرده هم همین‌طور اما جناب فرزادخان هنوز مشغول طبابت‌اند و غافل از کنسل کردن دایورت که باعث پریدن مشتریان‌شان می شود ولو اینکه مشتری‌های اصلی را جور دیگر مرتبط باشند.

 

 

 

حالا که بحث هم‌راه و موبایل و اشتباه شد این هم خالی از لطف نیست که  پری‌روز مجری دوست‌داشتی و همه‌فن حریف و فوق‌متخصص پاچه‌خوار از ده‌نمکی گرفته تا بهرام رادان و گلی فراهانی و مهردادخان بذرپاش و حضرت استاد ... جناب « رضاخان رشیدپور » در برنامه وزین سه‌گوش شیشه‌ای‌شان عرض نمودند « مردم! توروخدا وقتی می‌خواید به ما به شماره 3000052 پیامک بفرستید دیگه اولش 0912 نگیرید، این بنده خدایی که تلفنش 09123000052 هست زنگ‌زده به ما میگه آقای رشیدپور من هر شب تا صبح باید بشینم کلی اس‌ام‌اس پاک کنم که همه‌اش یا نوشته 1 یا 2 یا 3 یا 4 » !!!!

واقعا ایول داره به پایتخت‌نشینان عزیزمان از این سطح IQ فوق‌تصورشان!

 

تا در حال و هوای موبایل هستیم این برنامه هم خالی از لطف نیست برای دوستانی که java دارد، اوقات شرعی‌است برای شهرها و جالب‌تر دو وقت بیدار باش قابل تنظیم "چند دقیه قبل از اذان صبح" یا "چند دقیقه مانده به طلوع آفتاب" حاج‌آقا التماس دعا... (+)

 

 

بگذریم، چقدر سخت شده این روزها برایم نوشتن،

 گفتم هم‌راه و همه‌اش نوشتم از

 موبایل و اشتباه و سایه و فریبا و فرزاد و دایورت،

 آخ هم‌راه !

کاش راه را می‌یافتیم

تا هم‌راه هم، هم‌راه‌مان شود...

 

 

  • صدرا مجد

نظرات (۱۷)

سلام خیلی وبلاگ زیبا و قشنگی دارید خوشحال میشم به منم سری بزنید
هی صدرا خان، دست گذاشتی روی درد دل من. یک یارویی اول از ملت پول گرفته برای قرعه کشی بعد عم یک مشت چک تقلبی داده دست ملت (در سطح جهانی) . شماره تلفن من را هم نوشته پشت چک. آی ملت تلفن می زنند و فحش می دهند. ساعت 3 بعد از نصف شب : تینگ تنگ تونگ (به چینی می شد مریتکه ... چرا چک بی محل می ده . خلاصه از همه جا دنیا مزاحم دارم حتی از ایران یارو عصبانی شد 4 تا فحش آبدار به فارسی داد من هم بهش گفتم آقا با ادب باشید. چنان جفت کرد که نگو
حالا تو یک راهی یاد گرفتی به من هم بگو
چاکریم

سلام آقا فرزاد!
خوب شد بالاخره وبلاگتو پیدا کردم(!)
من مامانو پیچوندم
زود یه تماس با من بگیرژ
وگرنه هر چی دیدی از چشم خودت دیدی، زنگ میزنم و وای به حالت!!!
!!!!

شاید با دکتر فرهاد کار داشته باشند آقا فرشاد!!
بالاخره مجتمع فرهنگی ... ! شما بهتره یه تحقیقی بکنی!!!!!!

پاسخ:
راستی از ادب‌تان هم خیلی ممنون!!!
  • محمد معماریان
  • صدراجون...

    آقا من شرمنده ام... اینجا (یعنی اونجا) بحث دین مردم بود نمیشد کنار بکشم. تمام یک ساعت وقت کامپیوتربازی در روزم رو، که همون دکتره (که یکی می خواست قربونش بره) برام تجویز کرده بود، صرف اینجا کردم....

    در ضمن، دیسک مغز داشتم نه کمر (میگرن قربونت)!

    ---

    راستی، میشه این گوشیت را روی گوشی من دایورت کنی؟!
  • محمد معماریان
  • راستی، می خواستم دربارۀ این شعر اول مولودی نامۀ آقای ابراهیم زاده بپرسم: «دل به طرب اوفتاد، جان به لبانم رسید...چون که قلم خواستی، ز او بنویسد برید»... این «برید» رو میشه تلفظش رو برامون بنویسی؟!
    خداوند صبرتان دهد
  • خبرنگارافتخاری نیویورک تایمز
  • وااای خیلی :))))!
    خدا نصیب گرگ بیابون نکند!
    می‌گما حالا مطمئنین که دایورت بوده؟! فرزاد؟! شاید هجا را اشتباه می‌گفتن بنده خداها!!:دی!
    گوشی نو مبارک!
    ببینم! این سه گوش شیشه‌ای را شما چه طوری می‌بینید؟!! شما آن برنامه‌ی متنبه‌کننده‌ی آگاه‌ساز پیک هفته را مگر ندیدید؟! قباحت دارد! واقعاً که! آهاان شاید هم اون روز استثناً مثلاً تهران بوده‌اید که برنامه را دیده‌اید!
    اما این داستان 0912 خیلی باحاله. فکر کن مثلاً شب اول، که طرف اس ام اس بارون شده، اونم با این‌جور اس‌ام‌اس‌ها، چه ضدحال خفنی خورده مخصوصاً که حتماً از این مرفهین بی‌درد هم هست که شماره موبایلش این‌قدر رنده! دلم خنک شد!:دی

  • مهتاب ترین
  • سلام
    اولاَ که چرا شما هی می زنید؟!!!
    دوماَ به من چه برید دختر خاله گرام را بزنید!
    سوماَ فعلاَ حس به روزیدن نیست پس یک هفته دیگه هم مهمان جشن تولد بنده هستید
  • مهتاب ترین
  • حالا از تماس های دردسر ساز ما بشنوید...
    این طرف ها هم یه خانومی هست به اسم مهری کریمی که تمام مراجعین شون هم قشر برادر جامعه هستند... همه هم قصد سایه بالا سر شدن دارن! حالا این که ایشون شمارشون رو دایورت کردن رو خط بنده یا عمدی شماره من رو به جنابان می دن خدا عالمه...
    اگر درد فقط همین بود که اشکال نداشت منشی خانوم هم می شدیم.. موضوع این جاست که بعضی از مراجعین محترم این وسط ها تصمیمشون عوض می شه و ترجیح می دن سایه بالا سر این بنده بی نوا بشن...
    حالا بیا به این برادران محترم بفهمون که بابا ما زیر سایه دیوار خوشیم مگه می فهمن!!
    خلاصه تفریحات ما شده سر و کله زدن با این برادران عاشق پیشه... البت گوش شیطون کر یه چند وقتیه که خبری ازشون نیست...
    ان شاالله مهری خانوم رفتن سر خونه زندگیشون و بی خیال سایه سرو شدن!!
    در ضمن پی نوشت آخرتون می چربید به تمام نا نوشته هاتون

    آخی! خب حالا خودت یه مدتی سایه بالا سر این فریبا خانوم میشدی! چی میشد!!

    پاسخ:
    منتها حیف که اسلام دست‌وپا ما را بسته...
    خط های اول رو که خوندم اعصابم خورد شد میخواستم این دکتر احتمالا قلابی رو خفه کنم! بعدش قضیه بهتر شد . بخصوص با اون گفته رشیدپور! به هر حال عجب بی سوادی بوده این دکتر! من که فکر میکنم دروغ میگفته.
    شوخی کردیم چرا بدت میاد!
  • آفتاب ترین
  • اااا
    دیروز اشتباهی شمارمو به جای گوشی دوستم _ با تفاوت 1 به 2! روی گوشی یک آقای محترم دایورت کردم! چه اتفاقاتی که سر این اشتباه نیفتاد و مامان گرام که فکر کرده بودند دزدیده شیم و چه بند و بساطی!
    .
    .
    .
    اما در کل تفریح جالبیه هاااااااااااااااااااااااااا
    مثل مزاحم تلفنی بچگیا... یه حس تو همون مایه ها...

    پاسخ:
    همین کارا را می کنید که هی بمون می‌گند شهرستانی بعدش خودشون 0912 اول اس‌ام‌اس نظرسنجی‌هاشون می‌زنندها ...
  • آفتاب ترین
  • در ضمن اگر قرار به زدن و این حرف هاست این بار آدرس را درست رفته بودید!
    از بابت دختر خاله و اینا
  • آفتاب ترین
  • و در ضمن تر جمله آخر ...بسی سکوت می طلبد رفیق!
    .
    .
    .
    باشد که راه یابیم همراه هم راه!
    عزیزم اسلام و ایناش را هم برات حل می کنم!!دیگه؟!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی