دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

۱ مطلب در بهمن ۱۳۸۶ ثبت شده است

عجیب بود برایم، هنوز هم نمی‌دانم درست است یا نه؟ بعد از آن اتمام حجت امام در شب عاشورا گویا هنوز ... یعنی تمام صبح تا ظهر عاشورا را در کنار امام شمشیر زده است اما ... یعنی تمام مدت در کنار پاک‌ترین آدم‌ها بوده و بازهم ... یعنی تمام مصیبت‌ها را دیده و تمام حرف‌ها را شنیده و ... عبادت مشروط !

« فتح خون » سید مرتضی، در باب « غربال دهر » نوشته است :

{ ... ضحاک بن عبدالله خود می‌گوید: « چون دیدم که اصحاب حسین همه کشته افتاده‌اند و جز "سوید" و "بشیر" دیگر کسی نمانده است،  به او گفتم : یابن‌رسول‌الله ، می‌دانی آن عهدی را که بین من و توست؟ من شرط کرده بودم که در رکاب تو تا آنگاه بمانم که جنگجویی با تو هست، اکنون که دیگر کسی نمانده است، آیا مرا حلال می‌داری که از تو انصراف کنم؟ و حسین اذن داد که بروم ... »  }

موسوعه کلمات الامام الحسین ، ص 452

  

تمام شد..

تمام شد، امسال دیگر هیچ خبری از به انحطاط رفتن عزاداری امام حسین، روزنامه رسمی چاپ نکرد، دیگر عکس‌هایی از ابتذال میرداماد چاپ نکرد که یاد شلمچه و یالثارات را برایمان زنده کند و روی چشمان دختران و پسران خط مشکی بگذارد.

... در این مراسم مبتذل که شبیه یک پارتی بزرگ خیابانی بود، دختران و زنان بدحجاب و بی حجاب با لباسهای مستهجن و چسبان و روسری‌های توری و پسران لاابالی با تیپ‌های غربی در غروب عاشورا و شام غریبان حسینی به وقیح‌ترین وضع، اعتقادات و مقدسات مسلمانان را مورد تمسخر و توهین قرار دادند...

 

نمایش ابتذال به بهانه شام غریبان حسینی ؛ اسفند83 ؛ روزنامه جمهوری اسلامی 

 

 

 

 

دیگر« شرق » نبود که « حامد یوسفی » برای‌مان از شیوه جدید عزاداری جونان تهرانی و برخوردشان با نیروی انتظامی بنویسد :

... اتومبیل سواران اغلب جوانان زیر سی سال با لباس های مد روز، صدای نوارهای پاپ عزاداری ؛ دخترها  اغلب آرایش های متناسب با عزاداری داشتند؛ اعم از لباس های سیاه شب، لاک سیاه، و ... بعضاً به طرزی غیرحرفه ای چادر عربی به سر داشتند و در مواردی اندک روبنده زده بودند. روبان های سیاه بسته شده بود، و از شیشه های ماشین ها اغلب می شد دید که آدم ها مشغول تجدید آرایش اند...

 

شام غریبان در میدان محسنی ؛ اسفند 82 ؛ روزنامه شرق

 

 

اما امسال خیمه بود، خیمه بود تا در چند مقاله جداگانه به واکاوایی این پدیده نوظهور بپردازد. 

شام غریبان میدان محسنی ، سال‌های گذشته

« سید جواد رسولی » همشهری جوانی مثل همیشه اول انتقاد می‌کند بر سیستم موجود و نبود پژوهش‌های و غیره و بعدش شرح می‌دهد که

 ...به نظر می‌رسد شام غریبان میدان محسنی یک عکس‌العمل افراطی است در مقابل شیوه‌ی سنتی عزاداری در ماه محرم. نوعی از عزاداری که در آن تعدادی از عناصر سنتی حفظ شده‌اند و بقیه کلاً کنار گذاشته شده‌اند...

این فقط قله کوه یخ است ؛ سید جواد رسولی

 

« حمیدرضا ابک » هم دنبال ریشه‌یابی فلسفی این رخداد می‌رود و از سختی یافتن پاسخ این سوال که آیا باید عزاداری میدان محسنی را به رسمین شناخت یا خیر؟ و تمام گزاره‌های موجود را در نفی و اثبات این واقعه بررسی می‌کند و در انتها می‌گوید :

...به رسمیت شناختن یا نشناختن چنین پدیده‌هایی، بیش از آن که نیاز به تصمیم‌های آنی و برخوردهای قهری داشته باشد، مستلزم شناخت دقیق پدیده و تحلیل و بررسی موشکافانه و منتقدانه‌ی آن است. طبیعی است که دولت‌مردان و سیاست‌مداران در هیچ کشوری متولی مباحث نظری و کاوش در پیش‌زمینه‌ها و پیش‌فرض‌های وقوع یک پدیده نیستند؛ این وظیفه‌ای است که به دوش نخبگان است...

میدان محسنی در برابر پرسش فلسفی ؛ حمیدرضا ابک 

 

 

وبالاخره « محسن‌حسام مظاهری » که تحقیق مبسوطی در زمینه عامه‌پسندی هیأتهای مذهبی انجام داده است و حالا دارد ارشد جامعه‌شناسی در تهران می‌خواند هم پشت پرده میدان محسنی را شرح داده است، از سیطره رسانه‌ها می‌گوید و داستان میدان محسنی تهران که یکی از ساخته‌های همین رسانه‌هاست، یکی از کارکردهای پنهان آیین‌ها و مجالس مذهبی را می‌گوید که کارکرد فراغتی آن‌هاست و شرکت در آن‌ها در عمل ابزاری برای پُرکردن اوقات فراغت محسوب می‌شده است با شاخصه‌هایی چون رایگان، گسترده و عمومی و جذاب‌بودن و نیز فحوای دینی‌ داشتن و از خلق شدن  آیین‌های متنوع سوگواری پس از ممنوع‌شدن و حذف آیین‌های ملی ایرانیان که عمدتاً شامل جشن‌های باشکوه و مناسبتی بوده است و مهم‌تر از همه از خصلت ساحرگی رسانه‌ها و یک‌جا پنبه همه تحلیل‌ها را می‌زند :

 .. تنها نکته‌ی حساسیت‌زا در پدیده‌ی میدان محسنی همان آن است که عزاداران و ناظران هر دو جوانند، همین. این واقعیتی است که در روایت رسانه‌ای از این پدیده همواره مغفول مانده است و لحاظ‌ کردن آن می‌تواند پنبه‌ی بسیاری تحلیل‌ها و تفاسیر را یک‌جا بزند...

 

پشت صحنه میدان محسنی ؛ محسن حسام مظاهری 

 

امسال شام‌غریبان، میرداماد سبز بود. نه از درختچه‌های بلوارش بلکه از لباس نیروهای یگان ویژه و بسیج و سپاه و ... و ملتی که سواره و گاه پیاده با بهت و ترس می‌گذشتند و مجال توقف چند لحظه‌ای هم نداشتند. گویا همه چیز تمام شد.

نیروی انتظامی، امسال، اجازه برگزاری مراسم شام غریبان در اطراف میدان محسنی(مادر) را نداد

 

من هنوز نمی‌توانم به نتیجه مشخصی برسم، گرچه خودم دو سال پیش « محرم و محله‌های اوون‌ور آب » را نوشتم اما هنوز گیجم؛ شدید توصیه می‌کنم سه مقاله خیمه، خصوصا نوشته حمید‌رضا ابک را بخوانید، جمع دستگاه خاص امام حسین و پدیده‌های امروزی ... چقدر سخت است...

شما جداً فکر می‌کنید تمام شد؟

 

آسمان صاف و هوا آفتابی، گاهی هم ابری...

همه چیز آماده برای یک زندگی عادی...

کار، درس، پول، خواب، عشق ...

خداحافظ حسین‌جان! تا عاشورای بعدی ...

  • صدرا مجد