دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

۴ مطلب در دی ۱۳۸۸ ثبت شده است


عادت داریم به خواندن تکه‌ حرف‌ها و دیدن بولتن‌ها و تصمیم‌گیری براساس آن
و این‌را نه زندگی ساندویچی امروزه یادمان داده باشد که این رسانه‌های بی‌اخلاق و غیرحرفه‌ای در پیش گرفته‌اند والبته افرادی که دوست‌دارند دیگرانی، آن‌گونه که آنها می‌خواهند موضع بگیرند؛
من اسمش را می‌گذارم « داده‌های بولتنی و قضاوت ما »

همت20دی88 - اسفندیار و محمود (اصفهان-پاییز88) - همت13بهمن87

شخصا انتخابات سوم تیر۸۴ را بسیار ارزشمندتر از ۲۲خرداد۸۸ می‌دانم؛ چرا که آن‌جا همه چیز عیان بود
همه پشت سر هاشمی رفسنجانی جمع شده بودند، از لاریجانی و قالیباف و رضایی گرفته تا معین و کروبی و خاتمی {و البته آن‌هنگام میر ِسبز در خواب بود!} قرار نبود روال ۱۰-۱۶سال گذشته برهم بخورد و همه از این باب هراس داشتند
اما مردم انتخاب دیگری کردند و این برای نخبگانی که پیروان خود را سرکش می‌دیدند سخت بود و غیرقابل قبول
این پدیده دیگر در انتخابات دهم، اتفاق جدیدی نبود

می‌خواستم برای نشریه همت بنویسم
هرچند هنوز معلوم نیست که از کجا و چگونه اداره می‌شود، « مؤسسه حفظ و بسط ارزش‌ها » چیست؟ « هسته‌های مقاومت تاکتیکی » دیگر چه صیغه‌ای‌ست؟
اما این ادبیات و این زاویه نگاه دوقطبی دقیقا همان فضایی‌ست که برای پیروزی در انتخابات دهم درپیش‌گرفته شد و ادامه‌ی آن امروز فقط می‌تواند به معنای فرار از پاسخ‌گویی تعبیر شود.
همان برچسب چسباندن به‌صرف یک کلام و یک اظهارنظر.
و چقدر مطالب غیراینترنتی این نشریه ۱۶صفحه‌ای، با استدلال‌های ضعیف، توهین‌های سخیف و برداشت‌های عجیب همراه بود و من هرچه می‌خواهم از مقالاتش بنویسم نمی‌شود؛ قراردادن جوادی‌آملی، ابراهیم امینی، امامی کاشانی و حتی سیدحسن درشدیدترین تقسیم‌بندی در جبهه هاشمی شدیدا بی‌انصافی‌ست.

فقط برای من جالب است که از بهمن۸۷ و آن شماره همت تا دی۸۸ و این شماره همت چه شده است که پشت سر هاشمی رفسنجانی این‌قدر شلوغ‌تر شده است!؟

این جریان چه متعلق به مشایی باشد چه احمدی‌نژاد چه جریان انحرافی علیه رئیس‌جمهور چه حزب‌الله چه ...
خطرناک است و خطرش آن‌جاست که تمام خواست مردم را تعبیر به برداشت‌های خود می‌کند
عده‌ای را در مقابل عده‌ای دیگر قرار می‌دهد و قطبیت‌ای که مسلما نتیجه‌ای نه به نفع انقلاب است نه مردم و نه حتی خودگردانندگان، حاصل خواهد داشت

آن‌هایی که امروزه اسفندیار رحیم مشایی را سیبل کرده‌اند، خوب می‌دانند کجا را هدف گرفته‌اند
بدنبال کسی می‌گردند که از طریق آن بتوانند احمدی‌نژاد که در نظر آن‌ها بدون طی مراحل لازم بزرگ شده است و پیرو قاعده‌های خاص بازی نیست را بکوبند و البته در این میان چهره‌های متفاوتی است:
عده‌ای منافع‌شان را در خطر دیده‌اند /  عده‌ای با عملکرد محافظه‌کارانه‌شان نمی‌سازد / عده‌ای دیدگاه سنتی دینی که مدت‌هاست تبلیغش را می‌کنند، از دست رفته می‌بینند
واین هیچ ارتباطی به ولایت‌مداری رئیس‌جمهور، عملکرد ضعیف وی، ادبیات سرکشانه‌ی او، تهمت‌هایش در مناظره ۱۳خرداد و دوقطبی‌کردن انتخابات برای پیروزی خودش ندارد.
وگرنه خیلی‌های دیگر هم با او، عملکرد و رفتارش مخالف‌اند اما در مخالفت‌شان صداقت دارند.

حرف‌های اسفندیار رحیم مشایی، در این مورد آخر را کامل بخوانید، تا بفهمید منظورش از « مدیریت جامع حضرت نوح » چیست
بسط عدالت و تحقق مرحله به مرحله آن‌را چگونه می گوید.
این را باید بدانید که مدیریت خوب با نتیجه سنجیده می‌شود و لزوما مدیر خوب نمی‌تواند مدیریت خوب بکند چرا که یک پارامتر اصلی، مجموعه زیر نظر اوست و نتیجه بستگی به خواست آن‌ها دارد و آن‌جاست که می‌فهمید یعنی چه « تاریخ محروم است از اتفاقات میمون و مبارک فراوانی که خدا برای بشر می‌خواست ولی بشر نخواست و نشد »

این حرف‌ها و نوشته‌ها مسلما تائید کننده تمام و کمال راهی که احمدی‌نژاد می‌رود نیست
برداشت‌مان نسبت به آنچه است که می‌بینیم  و می‌دانیم
نه علم غیب داریم از آینده؛ نه تقدسی برای‌مان احمدی‌نژاد دارد
فقط می‌‌دانیم مردم او را انتخاب کرده‌اند با تمام خصوصیاتش
با تمام غدی و یک‌دندگی‌هایش
با سیاست‌ استکبارستیزی‌اش
با رویکرد باز فرهنگی‌اش
و با رحیم مشایی
خصوصا اینکه این چهره در ۲۲خرداد۸۸ بسیار واضح و روشن بود
و این پاسخی‌ست به کسانی که ادعا می‌کنند از جانب مردمی که به احمدی‌نژاد رأی داده‌اند مدام حرف می‌زنند.

بی‌وفایی صفت جدیدالظهور پرزیدنت

در این میان بی‌وفایی احمدی‌نژاد به‌نظر تنها صفت جدیدیست که در دوره دهم بروز پیدا کرده است؛ غلام‌حسینی که هر سمت خالی دولت نهم بر دوش او گذاشته می‌شد؛ صفاری که چهارسال مسؤولیت فرهنگ دولت را داشت و محمدباقر دوست‌داشتنی که هلو هم تعبیر می‌شد
چنان مورد بی مهری قرار گرفتند که هنوز تصورش غیرقابل درک است
تازه در این میان باید دل‌دادن به کسانی چون رحیمی با آن سابقه هاشمی‌دوستی و پرونده‌های مالی و مرتضوی با عملکرد بسته و پرونده های مالی-سیاسی و امنیتی‌اش را هم افزود!

مسلما هیچ انتظاری از مقاماتی که در ادبیات سخیف‌شان مخالفان را به بزغاله تشبیه می‌کنند نیست که امروز فردی که دیدگاه‌هایش با ایشان یکسان نیست را مگس و حرف‌هایش را ویزویز تعبیر نکنند. حرمت لباس و شخصیت خود را هرکس، با رفتار و صحبت‌هایش حفظ می‌کند.

 

پی‌نوشت
هم‌چنان معتقدم « محمود! این اول راه‌ست »

بعضی نمی‌خواهند این چهره را بپذیرید بحث دیگری‌ست : « حقیقتا انتظار نداشتیم از احمدی‌نژاد؟ »

آهستان « مگسی که اصلا مزاحم نیست » را علت « ف‌ی‌ل‌ت‌ر شدن آهستان » می داند

نسبت‌دادن خنده دار اوضاع کنونی به رفتارهای احمدی‌نژاد : « معضلی بنام احمدی‌نژاد »

متن کامل سخنرانی اسفندیار رحیم مشایی در پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی +

 

  • صدرا مجد

داشتم برایش از گزینش‌های مسخره برخی سازمان‌ها می‌گفتم
اینکه هنوز در دهه سوم انقلاب، عین دهه ۶۰ برخورد می‌کنیم  { حالا که فکر می‌کنم می‌بینم بی‌خود نیست نخست‌وزیر دهه شصتی هم هوس کرده بود برای ریاست در هزاره جدید! }
هنوز هم می‌پرسند «شلوار چی می‌پوشی؟ ریش‌هات را با تیغ می‌زنی یا ماشین؟ روزه می‌گیری یا نه؟ راه‌پیمایی میری یا نه؟ نمازجمعه چطور؟»

گزینش دهه شصتی به ضم گاف و هـ اضاف !این‌جا که رسیدم، گفت:
« آره! یه بار توی همین گزینش‌ها ازم پرسیدن نمازجمعه میری؟ منم تقیه کردم به گوش‌دادن نمازجمعه از تلویزیون و گفتم بله »
جدی گفت این‌را و من ادامه دادم که نمی‌دانم، اما به خود طرف هم گفتم، این‌جور انتخاب‌ها و این روش مترکردن اعتقادها {بدون درنظرگرفتن صلاحیت مترکننده و حقانیت این رفتار و صحت و سقم دینی‌اش} هیچ فایده و خروجی درستی برای سازمان ندارد.
چه بسیار دیده‌ایم و دیده‌اند خودشان نتایج‌اش را؛ اما نمی‌دانم هنوز انگیزه‌شان از این‌جور بازی‌ها چیست؟
خیلی خیلی ساده بخواهیم نگاه کنیم همین نماز؛
در همین مورد، چند نفر را بگویم که نماز نمی‌خواندند اما خیلی راحت پاس کردند این مرحله را؟
کاری اصلا به حق بودن ملاک سنجش ندارم، خروجی سیستم‌شان را می‌گویم.

همین‌جا گفت:
« راستی! دست دادن با آدمی که نماز نمی‌خونه چه جوریه؟ باید رفت بعدش دست را آب‌کشید، چون قاعدتا دست عرق کرده و یکم خیسه؛ نمازنخون هم طبق روایات کافره دیگه »

هیچی! موندم چی جوابش را بدهم؛ تقیه‌ یا طهارتش را باور کنم!

 

  • صدرا مجد


خوب، بعید هم نیست؛ توقع بی‌جایی‌ست
انتظار از مردمانی که بزرگان و نخبگان‌شان از ادب و اخلاق سرشان نمی‌شود

پرزیدنت۲۴میلیونی هر روز دوست دارد یکی را بکوبد، چه قبل انتخابات چه بعدش، چه در دولتش، چه در دولت‌های گذشته؛ تبعات بی‌عقلی دوقطبی‌کردن انتخاباتش حالاحالاها دامن ما و جامعه‌مان را رها نخواهد کرد
هرچند عده‌ای بخواهند بگویند انقلاب دیگری بود و حماسه و نقطه عطف در انقلاب!
اما ما انقلاب نکردیم که به اخلاق پشت‌پا بزنیم

کاندیدای متوهم شکست‌خورده که از روز اول با شعار اخلاق‌مداری آمد حتی همان قبل انتخابات هم نتوانست خودش را کنترل کند و وقتی حریف را جایی نمی‌دید و میدان را یک طرفه، زبان‌اش باز می‌شد به ادب‌سرایی!
طبیعتا بعید هم نبود از طرف‌داران‌اش که برای مرگ دولت‌مردی که البته دروغ‌گو هم بود چنان شادمانی کنند که البته این بهترین نمایه‌‌ی از اخلاق‌شان بود

دادکان / احمدی‌نژاد / علی‌آبادی

از طرفداران پیروز که شیرینی بردشان با توهم شمال‌شهرنشینان پایتخت به سخره گرفته‌شد و شش‌ماه تمام، تمام اهانت‌ها به مقدسات‌شان را تحمل کردند حالا هم بعید نیست که به کمتر از مرگ طرف مقابل راضی باشند از همین‌روست که وسط روضه امام حسین(ع) بنام افزایش بصیرت، سران فتنه، چه شیخ و چه سید را نفرین می‌کنند!

حالا هم رئیس فدارسیون‌ای که تمام افتخارش مدیریت تک‌روآنه‌‌اش در فدراسیون است در غیاب حریف در یکی از پربینده‌ترین برنامه‌های سیما، بتازد و انگ شهوت قدرت بزند به طرفش و آخرش بگوید: « ا ِ یه بار اسم‌شان را آوردم، معذرت می‌خواهم! »
جالب این‌جاست که مجری عادل‌ست و بینندگان که سال‌هاست نگذاشته‌ایم اظهارنظر ساده بکنند، بی‌توجه به استدلال‌ها، برای به رخ‌کشیدن هم‌بستگی‌شان، گویا که فرصت مسخره‌بازی دیگری نصیب‌شان شده، گزینه آخر را انتخاب می‌کنند!
بعدش هم می‌نشینند و لذت می‌برند که مرد متدینی که نظام‌اش را دوست‌دارد و یکی از سه افتخارش، گرفتن مدال لیاقت‌ست از خاتمی، جبهه را مهیا دیده و می‌تازد و می‌گوید و می‌گوید...
آخر دقیقا همین ۷ماه پیش بود که در مناظره‌ای، اول شخص اجرایی مملکت، بسان راننده تاکسی‌ها، حرف‌های درگوشی را علنی جار می‌زد و بعدش طرف‌اش حتی فرصت پیدا نکرد از خودش و خانواده‌اش دفاع کند
تهمت و غیبت و اخلاق و ادب و همه کشک‌اند در سیاستی که عین دیانت ماست!

عادل / راه‌پیمایی 9دی / وقایع روز عاشورا

کسی می‌داند ناصرخسرو که همه چیز یافت می‌شود، این متاع هم هست یا نه؟
اصلا ناصرخسرو ِ اخلاق کجاست؟
قیمت‌اش مهم نیست، اصلا یافت می‌شود؟


پی‌نوشت:
می‌خواستم از بیانیه ۱۷م بگویم
از حرف‌هایی که رویش نمی‌شود بزند از ترس اینکه اطراف‌اش خالی شود
از متهم‌کردن همه به اشتباه و بی‌تقصیری خود
از باور نکردن رفتارهای بعضی که پشت سر او هرکار بخواهند می‌کنند و هرچه بخواهند می‌گویند
از اینکه تازه آقایان فهمیده‌اند، مملکت آرامش می‌خواهد و دولت در شرایطی می‌تواند کار کند و بهانه نیاورد که آرامش باشد
از برادر دکتری که هنوز در سرزمین عجایب سیر می‌کند!
از ۵منورالفکری که خواسته‌های حداقلی جنبش را طرح کرده‌اند!
از چشم‌هایی که ۹دی بسته بودند
از بی‌وفایی‌ها
اما همه‌جا پر بود از این‌ها
ولی هیچ‌کس دغدغه فردای بی‌اخلاق ما را ندارد گویا

 

  • صدرا مجد


شام عاشورا بود
شام غریبان فرزندان حسین(ع)
مداح برای ۱۳۷۰سال پیش فریاد میزد:

داد بزن، بلند بگو، هوار بکش
نباید بذاری صدای هل‌هله و شادی سپاه  یزید برسه به گوش بچه‌های حسین
آخه بچه‌های حسین امشب ...

تو هم نگذار حسین بفهمد عاشورای هزاروسی‌صدوهفتاد سال بعدش چه شده است.
بیا فریاد بکشیم تا نشنود
صدای سوت و کف‌های مردم‌مان را.
بعد سی‌سال به کجا رسیدیم
که باید برای حرمت شکسته فرزند علی ناله کنیم و فریاد برآوریم.
حرمتی که خود نگه نداشتیم
تا آنان که نه می‌دانند حریم چیست و عشق کدام‌ست
بشکنندش.

و ما باید پاسخ‌گو باشیم بر آن‌چه نکرده‌ایم در این سی‌سال تا رسیدیم بدین‌جا
تمام کردار، رفتار و گفتار کرده و نکرده‌یمان
تک به تک

  

  • صدرا مجد