دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

۲ مطلب در تیر ۱۳۸۶ ثبت شده است

می خواستم این پست را دو اپیزودی کنم

یکی همین بحثی که می‌خوانید

و دیگری اتفاقات اجتماعی که در مورد بنزین اتفاق افتاد

دومی را خیلی خلاصه در یادداشتی برای " اکسیر " نوشتم

در « مجله الکترونیکی اکسیر » می‌توانید بخوانید

یونس‌خان هم زحمت کشیدند در وبلاگ‌شان گذاشته‌اند

بحث بیشتر در مورد ادعاهای واهی فرهنگ متعالی مردم امروزی ایران بماند برای بعد.

فعلا این چند خط کوتاه ...

 

خوردو سمند LX در ایران به قیمتی حدود 13میلیون بدست مردم می‌رسد

همین خوردو ( البته شاید با QCبالاتر ) حدود 7هزار دلار صادر می‌شود

این تفاوت چیزی حدود 6.5میلون تومان می‌شود

سود متعارف کوتاه‌مدت بانک‌ها چیزی حدود 15درصد است

یعنی سود 6.5میلیون در یک‌سال، 975هزار تومان می‌شود

دولت ادعا می‌کند قیمت بنزین نرخ خلیج‌فارس حدود 500-600 تومان است

یعنی با این سود، حدود 1700 لیتر بنزین می‌توان خرید

یعنی در یک ماه حدود 140 لیتر بنزین یک خریدار ماشین سمند می‌تواند به نرخ آزاد بخرد

مردم خریدار سمند LX بصورت پیش‌پرداخت، هزینه 140لیتر بنزین نرخ آزاد را به خوردوساز محترم پرداخت کرده‌اند و حالا مجبورند بالاجبار 3.3 لیتر در روز مصرف کنند به نرخ 100 تومان

در حالیکه اگر خودرو به قیمت جهانی‌اش به دست مردم برسد براحتی می‌توانند بیش از این میزان سهمیه‌بندی به نرخ آزاد بنزین خرید کنند.

 

مشکل کجاست ؟

مگر یکی از اعتراضات محمود احمدی‌نژاد در زمان تبلیغات نهمین دوره ریاست‌جمهوری، سیستم معیوب خودروسازی نبود؟

چرا بعد از 2سال شاهد هیچ اقدام انقلابی در این حوزه نیستیم؟

حمایت از صنعت خودروسازی داخلی به چه ارزشی ؟

25 سال هزینه غیرمعمول از مردم برای یک پراید کیفیت پایین گرفته‌ایم چرا ؟

تولید خودروهای ایرانی با متوسط مصرف 10 لیتر در حالی‌که خودروهای اروپایی متوسط مصرف 5.5 تا 6 لیتر دارند.

چرا دولت خودروسازان را مجبور به تولید خودرو کم‌مصرف نمی کند؟ چرا مجبور به بهبود وضعیت تولیداتشان نمی‌کند ؟

آیا این حمایت از بقیه صنایع داخلی ( مثلا نساجی ) انجام گرفته یا می‌گیرد؟

مشخص نیست سیاست تحمیلی چرا فقط برای بانک‌ها ( دولتی و خصوصی ) اجرا می‌شود ، خودروسازان تنبل داخلی که بیشتر از بانک‌های خصوصی تحت نظارت و قدرت دولت‌اند به امان خدا رها شده‌اند.

این مافی‌التفاوت هزینه واقعی خوردو و هزینه پرداختی توسط مردم کجا می‌رود؟

چه می‌شود؟

کیست پاسخگوی این ظلم به مردم به بهانه حمایت از یک صنعت شکست‌خورده ؟

حمایت تا چه اندازه؟

آقایان سیاست‌مدار اقتصاددان ! مشکل کجاست ؟

 

 

  • صدرا مجد

 

اصلا دلم نمی‌خواهد در این فضای گند دوقطبی از 3تیر بنویسم.

اول از همه اینکه شاید یکم دیر شده باشد

دوم اینکه اینقدر بروبچه‌ها نوشته‌اند که فکر کنم گفتنی‌ها گفته شده باشد در ضمن من اصلا از این بازی های وبلاگی خوشم نمی آید.

سوم اینکه در مورد 3تیر می‌توان دو زاویه دید داشت یکی کاملاً مثبت ( همان‌طور که گفتم، خیلی نوشته شده، مثلا لیستش این‌جاست ) و یکی منفی که الحمدالله هروز دارد نوشته می‌شود.

اما اگر تو بخواهی بنویسی ، انتقادی با امید به آینده و قبول داشتن کلیات مسلماً مخاطب نخواهی داشت چراکه به لطف دوستان آن‌قدر فضای گفتمان ما دوقطبی شده که یا باید تعریف و تمجید کنی یا فحش بدهی.

اگر منصفانه بنویسی از جانب این‌وری‌ها متهم می‌شوی به اینکه " در این اوضاع تو هم فحش میدی؟ الان باید دفاع کرد"  و از جانب اون‌وری‌ها پیرو  فاطمه رجبی و حامیان بی‌منطق رئیس‌جمهور می‌شوی.

در این فضای گند دوقطبی اگر از 3تیر ننویسی بهتر است ولو اینکه نه در لینک دوستان "این‌وری" قرار بگیری و نه در پیوندهای دوستان "اون‌وری"

 

رئیس‌جمهور که 17 میلیون رای آورد

 

اما این چند سوال بدجور ذهنم را مشغول می‌کند.

 چرا سید محمد خاتمی با 21میلیون رای رئیس‌جمهور محبوب بود و محمود احمدی‌نژاد با 17میلیون رئیس‌جمهور یه عده گدا گشنه !؟

 چرا انتخابات 2خرداد 76 که در وزارت کشوری بشارتی بود سالم‌ترین و آزادترین انتخابات اما 3تیر 8۴ که در وزارت کشوری لاری ، پر از تقلب و تخریب و اشتباه !؟

 چرا مجلس ششم که همواره ادعای پیروی از خاتمی داشت بهترین و مردمی‌ترین مجلس بود اما مجلس هفتم که 4بار یک وزیر و به 4وزیر مختلف رای اعتماد نداد دولتی‌ترین مجلس و وابسته‌ترین !؟

 چرا "معین" که بهترین شرایط را برای پیروزی داشت - اول که ردصلاحیت شد و بعد تائید، بهترین نشانه مخالفت قشری از نظام با او ، خاتمی صراحتاً از او حمایت کرد ، سخنگوی دولتش را یک زن معرفی کرد و معاون اولش را یک ردصلاحیت‌شده در مجلس هفتم، اما باز هم شکست خورد !؟

 چرا هروقت انتخابات آزاد برگزار می‌شود اصلاح‌طلب‌ها رای می‌آورند اما 2مین دوره شوراها که تائید صلاحیت اصلاً وجود نداشت ، همه گروه‌ها حتی ملی-مذهبی‌ها هم کاندیدا بودند اولین شکست بزرگ اصلاح‌طلبان در حین حاکمیت بود !؟

 چرا عشق و علاقه مردم به خاتمی از سر محبت بود اما استقبال وصف‌ناچدنی از احمدی‌نژاد عامه‌گرایی و توده‌ایست !؟

فعلا همین‌ها باشد تا بعد.

 

تراکت‌ها را که می‌توانید بخوانید : « برای مقابله با اختناق و وحشت، به هاشمی رای می‌دهیم »

 

راستی می‌دانید که الان 2سال از 3تیر8۴ گذشته

و ما در خفقان و تحجر بسر می‌بریم

هیچ روزنامه مخالف دولتی چاپ نمی‌شود

در هیچ وبلاگی حق انتقاد به دولت نیست

هیچ خبرگزاری نمی‌تواند از نقاط ضعف دولت بگوید

در خیابان‌ها زنان از مردان با دیوار جدا شده‌اند

در تاکسی و کوچه و محل کار نمی‌توانی حرف بزنی

 ●●●

این جمله مربوط به سرمقاله ۲۹خرداد۸۴ روزنامه شرق به قلم "محمد قوچانی" است :

« خودکشى سیاسى نیز چون خودکشى فردى گناه کبیره است. نقدهایمان بر هاشمى را مى‌توانیم از هفته آینده شروع کنیم روزى که مطمئن هستیم رئیس جمهور کسى نیست که پس از انتقاد از او آینده اى را پیش روى خود نبینیم. »

خودتان تیترهای شرق را در یک هفته بین دوره اول و دوم انتخابات مرور کنید

جدا انتخاب کردن از بینشان سخت بود « آرشیو روزنامه شرق »

اگر حالش را داشتید یک سری هم به « هم میهن » بزنید


خدایا کمک ، کم مانده راه نفس‌مان بند بیاید ...

 

  • صدرا مجد