دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

۴ مطلب در آبان ۱۳۸۸ ثبت شده است

 
شمش‌العماره، ساخته « سامان مقدم » شاید پرطرف‌دارترین سریال فعلی شبانه سیما و البته پرنقدترین سریال باشد. سریالی که انتقادهای تند رجانیوز و الف را در پی داشت، اینکه حیا حلقه گمشده این سریال است، ترویج اشرافی‌گری می‌کند، گسترش فمینیست است و قس علی هذه...
تا جایی که شبکه۲ مجبور شد قبل از پایان سریال
 (درست مشابه سریال خوش‌ساخت و تابوشکن «ساعت شنی»)
بحث‌ و تحلیل روان‌شناسی پیرامون‌اش بگذارد، گرچه گویا کارشناسان آن برنامه تقلبی درآمدند!
+

هانیه توسلی / مهرانه مهین‌ترابی / مسعود رایگان / رؤیا تیموریان / فرهاد آئیش / سامان مقدم / شمس العمارهمهم‌ترین ویژگی‌ای که به نظر این سریال را از تمامی سریال‌های امروزی که با محوریت ازدواج دوتا جوان، مهریه، مسکن، شغل و نهایتا مشکلات در راه ازدواج ساخته می‌شود، متمایز می‌کند، دست گذاشتن روی بحث مهم و حیاتی انتخاب است و در واقع مراسم خواستگاری؛ مراسمی که امروزه کم‌کم دارد از فرهنگ جدید ازدواج‌های جوانان رخت برمی‌بندد یا تبدیل به یک سنت فرمالیته می‌شود.

به جرئت می‌توان گفت که سریال‌هایی که تابحال به مقوله ازدواج پرداخته‌اند از مراسم خواستگاری به سرعت رد شده‌اند؛ در بعضی طرفین همدیگر را در دانشگاه یا محیط دیگری پسندیده‌اند و خواستگاری خاصی صورت نمی‌گیرد ( مشابه آن‌چه برای شریفه-امید در همین سریال اتفاق می‌افتد) و در بعضی آن‌قدر مراسم لوث و لوده نشان داده می‌شود که گویا تنها بحث بر سر میزان مهریه است یا خواهر شوهربازی (مثل ۳ریال فخیمه دل‌نوازان).

اما آنچه شمس‌العماره را علی‌رغم تمام مشکلات فنی (مانند حرکت کم دوربین، شات‌های کم تحرک، محیط تکراری ساختمان، دیالوگ‌های بعضا تکراری، ... ) و محتوایی (تجمل خانواده، آگراندیسمان کردن یک صفت در هر فرد، عدم توجه کافی با ملاک‌های دینی در انتخاب، زندگی فانتزی، ...) خاص می‌کند، دست گذاشتن روی نحوه انتخاب دختر-پسر و تحلیل شخصیت خواستگاران است.

در کنار این پارامتر اصلی، شکور-دریا ، پری-هرمز ، زیور-رحمت ، شریفه-امید ، فرخ-عمه خانوم تمامی المان‌ها و حواشی داستان‌اند برای ایجاد جذابیت، جلب نظر مخاطب و ایجاد داستان و کشش لازم سریالی.
بازی‌ فوق‌العاده و متفاوت رویا تیموریان، فرهاد آئیش، مرجانه گلچین و حتی مسعود رایگان هم به جذابیت و جاگیرشدن سریال در بین مردم کمک کرده است
و البته چهره و بازی جذاب و دوست‌داشتنی « هانیه توسلی » که دیگر جای خود دارد!

شاهرخ (سروش صحت) از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برد، برای پوشاندن این عیب زیاد شوخی می‌کند اما راحت تمام خواسته‌های طرف مقابل را می‌پذیرد؛ طبق نظر آدلر، عقده حقارت  (inferior complex) دارد.

مهران (نیما شاهرخ‌شاهی) وابسته بیش از حد به مادر است، متعاقب از دست‌دادن مادرش برای سرپوش گذاشتن به این خصلت، غرق در کار می‌شود؛ طبق نظر بالبی دلبسته ناایمن است و در اثر مرگ مادر از مکانیسم های دفاعی جبران استفاده می‌کند، طبق نظر فروید البته از خود بیگانه (الینه) هم هست.

بهروز (کامران تفتی) از دوستان و هم‌بازی‌های بچگی، امروز لوطی و کار راه بینداز است،  مسؤولیت‌پذیر (responsible) است و به رفقا و دوستان‌اش بسیار بها می‌دهد، دارای هویت جنسی مرد مردانه (masculine male gender role) است.

پیمان (نیما بانکی) در ظاهر پرنشاط و تنوع‌طلب است اما بیشتر شخصیتی نامشخص و تکانشی دارد، هیجان‌طلب است و بی‌ثبات.

پرهام (علی قربان‌زاده) به لحاظ بالینی مشکل خاصی ندارد ولی با مشکلات معمول آدم‌های جوامع صنعتی درگیر است علاوه بر اینکه خودساخته است و البته تنها.

فرهاد (کورش تهامی) بیشتر برای تجانس وضعیت جسمی‌اش با عمه‌خانوم انتخاب شده است، دست‌وپنجه با بیماری نرم می‌کند و امید دارد، به مرگ و خدا و عرض زندگی بیشتر نگاه می‌کند.

کامران تفتی / نیما شاهرخ‌شاهی / نیما بانکی / هانیه توسلی / علی قربان‌زاده / سروش صحت / کورش تهامی

به‌نظر می‌رسد مشکلی که در نگاه‌های متفاوت، خصوصا انتقادهایی که از زاویه نگاه دینی به سریال وجود دارد، ناشی از تعارضات علمی‌-دینی‌ست که هنوز نتوانسته‌ایم حل کنیم، ما هم‌چنان نتوانسته‌ایم دیدگاه‌های دینی را با برداشت‌های روان‌شناختانه غربی تلفیق کنیم و به نتیجه‌ای بومی برسیم و این مسأله خصوصا در بحث ازدواج و شناخت ابعاد شخصیتی طرفین و نهایتا انتخاب به روشنی نمایان است. جایی که از هیچ‌کدام ( دین و علم ) نمی‌توانیم کوتاه بیاییم.

پی‌نوشت

هم‌سفر شدن در قطارهای رضاخانی که هنوز کار می‌کنند! با یک دوست روان‌شناس، این حسن را دارد که حداقل چهارتا لغت کت‌وکلفت یاد می‌گیری و می‌فهمی که جامعه‌شناسی و روان‌شناسی چقدر جذاب‌اند و البته از همه والاتر ارتباطات!

 

در این نوشتار اصلا هدف‌ام نقد سریال شمس‌العماره نبود چرا که نکات منفی و مثبت زیادی دارد، من فقط خواستم بحث روی خواستگاری و شناخت خواستگار را تحسین کنم، دقیقا در جواب آنانی که می‌گویند این سریال ترویج بی‌حیایی است بگویم بهترین شیوه شناخت را معرفی می‌کند، گفتگوی طرفین در محیط خانوادگی،
حرف‌زدن، آن‌چه همه‌ی ما امروزه از کمبودش زجر می‌کشیم

 

خواهشا شمس العماره را با شاهکار هرشبی شبکه۳ « دل‌نوازان » مقایسه نکنید، برای من دقیقا مثل قیاس اخراجی‌هاست با مثلا « درباره الی » یا « وقتی همه خوابیم »

 

تیتراژ شنیدنی اول و آخر سریال را به حسن‌هایش بیافزایید؛ دوست داشتید از این‌جا بشنوید + و +

 

  • صدرا مجد

دارم فکر می‌کنم وقتی هفته کتاب از ۱۸تا۲۵ آبان است، چرا بزرگ‌ترین رویداد کتابی کشور در اردیبهشت‌ماه اتفاق می‌افتد!؟

می‌دانستید در ایران ۵۰برابر ایالت‌متحده کتاب عنوان اول، چاپ می‌شود!
آماری که یونسکو ارائه می‌دهد برای نسبت کتاب‌فروش به ناشر ۸به۱ است، یعنی یک ناشر در برابر هشت کتاب‌فروش و این نسبت در ایران ۳‌ است تازه برعکس!
وقتی معنای آمار را درک می‌کنی که بدانی سرانه مطالعه ما ایرانی‌ها ۲دقیقه در روز است، درحالی‌که مردم همین کشور همسایه‌مان ترکیه یا کشور غیرمدعی مسلمان مالزی ۵۵دقیقه و در انگلستان و ژاپن ۹۰دقیقه در روز مطالعه می‌کنند!

همه این‌ها در کنار این‌ است که ما ایرانی‌های بافرهنگ و متمدنِ اهل مطالعه، اردیبهشت‌ماه از همه‌جای ایران سر می‌کشیم به تهران و مصلی‌یش برای خرید کتاب، روزانه میلیون میلیون می‌رویم و بازدید می‌کنیم و خرید
اما واقعا چقدرش را می‌خوانیم، خواندن که هیچ، چقدر می‌فهمیم!؟

راستی شمام از این جمله‌ها شنیدید که می‌گوید:
ما بهترین تماشاگرهای دنیا را داریم / ملت امروز ایران از امت عهد حجاز رسول‌الله بهترند / هنر نزد ایرانیان است و بس / سطح آی‌کیوی ایرانی از همه مردم دنیا بالاتر است / ایرانی‌ها تمام ناسا را گرفتند / ما سبقه تمدنی ۲هزاروچندصدساله داریم / ...

 بوک فرند - Book Friend

تو هم شنیدی!؟
میگند کتاب دوست آدمه
چند وقتی‌ست دارم دنبال کتاب خوب می‌گردم، شایدم دوست خوب
سراغ داری؟

 

پی‌نوشت
شما فکر می‌کنید وقتی از لیست جمع‌وجور دوستان وبلاگی‌ات، ۳تاشون هم‌زمان نمی‌نویسند
یکی می‌نویسد Temporary Closed
+ / دیگری قفل می‌گذارد بر وبلاگ‌اش + / آن‌یکی موقتا تعطیل +
باید چه فکری کرد؟


  • صدرا مجد

سیزده آبان هشتادوهشت با سی‌سال پیش‌اش آن‌قدر متفاوت هست که رسانه‌ی حکومتی ما {هنوز واژه مناسب‌تری نجسته‌ام تا جایگزین رسانه ملی کنم، واژه دوکلمه‌ای که از لحاظ و مفهوم علمی هیچ‌گونه اصالتی ندارد} مجبور باشد زیر سریال‌های طنز شبانه‌اش زیرنویس کند :
« فردا ۱۳ آبان، دانش‌آموزان بسیجی یک‌صدا فریاد مرگ‌ بر آمریکا سر خواهند داد. » 

جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز / باطل در این خیال که اکسیر می‌کند

آن‌قدر فضا فرق کرده است که دیگر دانشجویی پیرو خط امامی نمانده، غیر آن‌دسته‌ای که در هویزه شهید شدند، عده‌ای پشیمان‌اند برای بالارفتن از دیوارها، چندتایی هم این‌روزها متهم‌اند به کودتای مخملی !
رابط روحانی مابین دانشجویان و امام، امروز پدرخوانده تمام اتفاقات خوانده می‌شود !
شیخ و سید سبزدوست امروزی دم از امام، اسلام و انقلاب می‌زنند و پیروان سبزپوش‌شان ذره‌ای اعتقاد به استکبارستیزی امام ندارند.
زیر عکس امام می‌نشینند و هوادارانی که فریاد نابودی اصلی‌ترین رکن قانون اساسی را سر می‌دهند تحسین می‌کنند.
از امام یاد می‌کنند و دوست‌داران‌شان نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی سر می‌دهند.
یا نمی‌دانند چه می‌گویند و چه می‌کنند و یا بازهم نمی‌دانند!

براستی شطرنج چقدر برای بعضی، بازی دشوار‌یست.

پی‌نوشت

این‌قدر ذوق کردم از باران پاییزی دیروز که دو ساعت زیرش حرف می‌زدم و راه می‌رفتم
ولو اینکه نه گفت‌گو خوش‌آیند بود و نه گل‌آلودی بعدش

زنده‌شدن زاینده‌رود بعد هشت‌ماه چنان همه‌ی‌مان را ذوق‌زده کرده
که نمی‌خواهیم به این فکر کنیم که این آب ۲۸روز بیشتر جاری نیست !

پارسال داستان ۴۴۴روز گروگان‌گیری و ابهامات پیرامون‌اش بعد سه دهه را نوشتم
هنوز هم جواب هیچ‌کدام از سؤالات را هیچ‌جا نخوانده و ندیده‌ام

 

  • صدرا مجد

 

امام‌مان بی‌تردید شنوای سلام‌مان هست

خدایا ما را لایق سلام و شنوای پاسخش قرار ده

هشت هشت هشتاد هشت (طرح اصلی از مهدی پورعبادی) Edited by SFO

اوست نشسته در نظر
اوست گرفته شهر دل
اوست که تن را سبک می‌کند
                   و دل را مطمئن
                             روح را پران
                                  و جان را آرام

از دست می‌دهید نشنوید این‌را  +
اگر هم دوست داشتید ببینیدش +


 
  • صدرا مجد