ماه دوستداشتنی من؛ خرداد را دوست دارم نه بخاطر 24امین روزش که البته اگر نبود اینجا هم نبود! نه بخاطر نیمهاش که انتظار فرج از آن میکشند، نه بخاطر روزهای آخرش که یادآور از دستدادن دو مبارز عاشق است و نه بخاطر اتفاقات سیاسی آن و نهبخاطر خبرهای خوشی که همیشه در این ماه میرسد و نه بخاطر آخرین ماه اولین فصل سال بودنش! دوستاش دارم، نمیدانم برای چه راستی مگر دوستداشتن دلیل هم میخواهد!؟
● ● ●
ارمیا دات آیآر ، امیرخانی بالاخره آمد
علاقه و عشق رضاخان امیرخانی به اولین رمانش باز هم نمایان شد، سایت رسمیاش با عنوان www.ermia.ir بالاخره بعد از یکی دو سال که مینوشت « بزودی ... » افتتاح شد اما کاش این بزودی بیشتر طول میکشید و ما چنین سایت شلوغ و درهم و برهم و نازیبا را شاهد نبودیم، امیرخانی که هنوز من بخاطر شعرهای شبشعر سمپادش دوستاش دارم تازگیها زیاد مصاحبه میکند، حرف میزند و تبلیغ رمان انقلابی متعهد غیر دولتی را میکند و حالا هم سایت شخصیاش را افتتاح میکند، نمایشگاه کتاب که رمان آخرش را خریدم چند روزی بیش طول نکشید که خواندمش و مطابق عادتم واردش کردم در پروسه دستبهدست کتابخوانی رفقا.
رمانی که بیش از یکماه است که در فکر نوشتن پستاش هستم تا هرچه دقودلی دارم سر کتابی که 6-7 سال ما را منتظر نگهداشته خراب کنم، مابقی حرفها بماند تا آنروز فرا رسد...
● ● ●
خیر! این مردم مسلمان ِ ایراندوست ِ بافرهنگِ همیشه در صحنهی ما نمیخواهند دست از ابراز این فرهنگ والایشان بردارند، بعد از آن قضایای فاجعه بنزینی برای چند لیتر ارزانتر، آبمعدنی نایاب در شهر، هجوم به مغازهها برای چای و برنج و قند و ... و افتضاحتر از همه فیلم بلوتوثی زهره دیگر مشخص شده است که اخلاق اصلیترین المان گمشده در رفتارهایشان است.
گوی سبقت را از هم میربایند برای ریختن آبروی یک آدمیزاد ولو گنهکار
وبلاگها آماده انفجار، بلوتوثها همگی روشن، خبرگزاریها غیررسمی همه تشنه مخاطب بیشتر
گویا هیچکداممان لحظهای فکر نمیکنیم که شاید خودمان جای آن متخلف میبودیم، تا بحال هیچکداممان خلاف نکردهایم!؟ قبول دارم هرکس مسؤولیتاش بالاتر می رود بالطبع باید بیشتر مواظب باشد اما مگر ما برای اشتباه کردن به این دنیا نیامدهایم!؟
مگر ما حق داریم کسی را مجازات کنیم آنهم وقتی هیچ نمیدانیم غیر یک فیلم و یک ادعا.
فکر میکنید ما با این بلوتوثهای روشن و ایمیلها و لینکدادنها آبرویی برای این جناب معاونت باقی گذاشتیم؟ پس دادگاه میخواهیم برای چه؟ زندان و انفصال و جریمه مالی و حتی شلاق همگی بهکنار
آبرویی که ما از او ریختیم معادل جزای عمل خلاف او بود؟
قبول دارم که کندی دادرسیها به اندازهایست که هیچکداممان امیدی به تحقق عدالت نداریم گو اینکه هنوز بعد 2سال پرونده سی130 و پروندههای مشابه بیفرجاماند ولی داریم قصاص قبل دادگاه میکنیم.
اخلاق را کشتهایم و حتی به عزایش هم ننشتهایم
● ● ●
● ● ●
«شماها» از شماها میگوید
ایده بامزهای ایست، مجلهای الکترونیک مخصوص وبلاگها، گرچه معلوم نیست چه کسانی ادارهاش میکنند اما به قدری طراحیاش مجذوب کننده است که نمیشود بعنوان پدیده خردادی امسال ندانستش، دوست دارم بالاترینای باشد برای وبلاگها اما نه از مدل این بالاترین که شدهاست همهاش لینکهای فحش و ناسزا به دولت و حکومت، لینکباکس تحلیلیای که وبلاگی باشد و یا مجلهای که کارش معرفی وبلاگها باشد تا در این شلمشوروای وبلاگی بفهمیم چه بخوانیم، امید که « شماها » فارغ از تبلیغات و جاذبههای عرف اینترنتبازهای ایرانی باشد.
● ● ●
ایول ایول! داش مارکو را ایول!
آنوقتها که یادم میآید عاشق نارنجیهایی بودم که میگفتند بهشان ریکارد، رودگولیت، کومان و مارکو فانباستن؛ بعد از آن دهه 70 طلائی هلند که همه میگویند بازی شناورش شهره خاصوعام بوده است و سنمان قد نمیدهد، ما عاشق نارنجی پوشانی شدیم که هیچوقت به حق خود نرسیدند و حالا بعد از آن سالها، بعد حضور دنیس برکمپ، مارک اورمارس، داویدز و سیدروف حالا رسیدهایم به
van der Sar; van Persie; Robben; Nistelrooy
در این سال افتضاح فوتبالی که آرسنال کورس قهرمانی را بازهم به منچستریها باخت، یوونتوس که اصلا در حدواندازههایش نبود و سپاهانی که نخواستند این فصل جامی داشته باشد فقط امیدمان به این نارنجیهاست
- ۱۵ نظر
- ۲۹ خرداد ۸۷ ، ۲۲:۵۰