چقدر آدمها با هم متفاوتاند
حتی اگر نامهایشان شبیه هم باشد
و در عین تفاوت چقدر در رفتارها با هم اشتراک دارند
نمیدانم چرا وقتی «گلادیاتورها»ی محسن نامجو همراه با عبارات بدیع «جیر پماران» و «مقام معظم برتری»اش را شنیدم با آن توصیفها و مهملگوییهایش پیرامون ذات اقدس الهی و یا قرائت سوره شمساش را، یاد «فریاد مورچهها»ی مخملباف افتادم، «توبه نصوح»اش بهیادم آمد، تحلیلهای دکتری به نظرم خطور کرد که در آزادترین انتخابات ایران (شورای شهر دوم سال۸۱) رای نیاورد و حالا برایمان همهچیز را تفسیر میکند؛ به یاد آلیس و سرزمین عجایب و آرزوهای برادر دیروز و دکتر امروز افتادم و حتی نگران این پسرک ظاهرا ژیگول که کافیست در این فضای زرد وبلاگی بگردید تا طرفدارانش را بیابید، شدم!
● ● ●
داستان، داستان برنجیست که با نام عربی در کشوری ایرانی پخش میشد و محتوایش هندی بود؛ بعد این همه سال که خوردیم و پختیم گفتند آرسنیک دارد و هزار سم دیگر! حال میخواهد این خبر سیاستی باشد برای حمایت از برنجکاران داخلی یا یک بازی برای بهزمینزدن واردکننده؛ دیگر محسن به آخر خط رسید؛ حالا هزار بار هم وزارت بهداشت و سازمان استاندارد و صدتا ارگان دیگر بگویند نه!
● ● ●
راستی تا آخر خط چقدر راه است؟
- ۵۴ نظر
- ۲۶ مهر ۸۸ ، ۱۱:۳۳