خیلی ساده شروع شد مثل همیشه؛ یک راننده، یک بولدزر و یک بیاحتیاطی خیلی کوچک
لولهای که قرار است نفت برای پالایشگاه اصفهان ببرد میشکند، سرازیر میشود در رودخانه و ماجرا آغاز میشود. (+)
● ● ●
جلسه اظطراری در استانداری، چندین دستگاه، چندین غواص و چندین آتشنشان همه برای کنترل ماجرا اعزام میشوند، تصفیهخانه اصلی شهر نیمه تعطیل میشود و آبشرب اندکی کم، در شهر خبری دهانبهدهان و گوشبهگوش میچرخد ...
« شنیدی؟ اصفهان تا 3روز آب نداره، آب برداشتی؟ »
شیرها تا ته باز میشوند، بشکهها و دبهها و حتی قابلمهها همگی پُر پُر ، سیل مردم همیشه در صحنه به سوپریها و مغازهها برای خرید آبمعدنی سرازیر!
آب معدنی به بستهای 5هزار تومان هم میرسد، دعوا درگیری و بزنبزن مردم برای خرید آب، صفهای طولانی، وانتها آبمعدنی میفروشند به پول خون آقاجونشان! (+)
شبکه اصفهان برنامه پخش میکند، رئیس حوادث غیر مترقبه و مدیرعامل آب منطقهای به اصرار مجری یک لیوان آب را کامل سر میشکند و ما همچنان در بحت اطلاعرسانی بدوی!
● ● ●
گویا حالا هم که رئیسجمهور میخواهد وعده آوردن نفت سر سفرهها را محقق کند، خود مردم نمیخواهند!
درست به یاد فروردین 86 میافتم، موقعی که بنزین از لیتری 80تومان به 100تومان رسید، صفهای وحشتناک مردم برای پرکردن یک باک 40-50 لیتری بخاطر مافیالتفاوت 800تومانی !!!
درست یاد شب سهمیهبندی میافتم، بازهم همان صفها و اینبار بهترین زمان برای بعضیهایی که عاشق آنارشیاند و آتش زدن و غارت اموال عمومی و بانکها...
و حالا آب، مایه حیات،...
● ● ●
خدا فردای آن روز به ما رحم کند که تحریم شویم، جماعتی که تنها برای یک روز با قمقمه و نوشابهء خانواده بنزین جمعآوری میکردند، به روی هم چاقو کشیدند، فروشگاه شهروند غارت نمودند وحالا برای 3روز حمله میکنند به مغازهها برای آبمعدنی، موقع جنگ و تحریم چه خواهند کرد؟
خودمان، خودمان را میکشیم، میخوریم و دو رکعت نماز هم رویش!
● ● ●
چقدر حقیر شدهایم در این سالها.
چقدر بیشخصیت شدهایم همین روزها.
در اخلاق نه اسلامی هستیم، نه ایرانی و نه حتی انسانی ...
فقط کوه ادعاییم!
- ۱۵ نظر
- ۲۸ فروردين ۸۷ ، ۲۱:۲۸