محمود! این اول راهست
دلم میخواهد برای خطبههای هاشمی بنویسم، برای فراجناحی بودنش، برای بغضها کرده و گریههای نکردهاش و برای سید شکلاتی و طرح رفراندماش، طرحی که فقط کسی میتواند بدهد که ۸سال مسؤول اجرای قانون اساسی مملکت بوده باشد!
چقدر خطبههای اول هاشمی را دوست داشتم، باید به گنگی و پیچیدگی خطبههای اول آقا در مورد صلح حدیبیه، صراحت، شفافیت و اهمیت خطبههای اول هاشمی در مورد پیامبر و مقبولیت را بیافزاییم؛ گویی جدیداً خطبههای اول مهمتر شدهاند تا خطبههای سیاسی ِ دوم!
● ● ●
همه وب را زیرورو کردم تا بتوانم معایب، خطاها و گناهان نابخشودنی مردی را بیابم که اینهمه هجمه است علیهاش؛ مردی که باید اینگونه با حکم حکومتی عزل شود و بعدش گفته شود : « نباید بهکسی بیهوده تهمت زد و او را به خاطر یک امر از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب میشود نفی کرد »
- کسی رفتهاست Who.is گرفته از دومین Mashaie.ir و استناد میکند که سرویس خدمات هاستینگ پایگاه شخصیاش را مهمترین شرکت سایبرنتیکی پشتیبانیکننده از پایگاههای تبلیغاتی جریان دوم خرداد بر عهده دارد!
- دیگری استناد میکند که برخی منصوبانش از افرادیاند که در تاسیس و هدایت بیمارگونه رادیوپیام و شبکه رادیویی تهران در دوران مسئولیت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران دخالت داشته و نقش بسزایی در توزیع آلودگی فرهنگی خصوصا در حوزه موسیقی در شهر تهران داشتهاند!
- جایی دیگر ادلهای ردیف میکند که « او به اباحیگری و لیبرالیسم عملی التزام دارد (شرکت در مجلس رقص و نیز توصیه به عدم حجاب به خبرنگار ترک) » و اینکه « به رفع تبعیض جنسیتی میاندیشد (توصیهی رئیسجمهور به حکم به آزادی ورود زنان به ورزشگاه) » !
- همه و همه استناد میکنند به یک سخنرانی که گفتهاست ما دوست مردم اسرائیلایم؛ سخنانی که چنان آبوتاباش دادند که کار به رهبری رسید و مثل همیشه جریانی بجای نفی دیگران با استدلال، خود را پنهان کردند پشت رهبری و از او مایه گذاشتند و البته بازهم میگذارند.
در همایش نوآوری و شکوفایی در صنعت گردشگری (تیرماه۸۷) این جناب میگوید: « ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است. هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست این افتخار است. ما مردم آمریکا را از برترین ملتهای دنیا میدانیم. »
و یا همانجا در همان همایش میگوید : « دوره آنکه کسی بخواهد دینی را بر دنیا حاکم کند گذشته است دنیای امروز گوشهایش بیشتر از همیشه تاریخ باز است که زیباترین پیامها را بشنود. امروز منطق الهی و انسانی، دامنهساز و افقپرداز در دنیا خریدار دارد. هر منطقی که بتواند در آینده نزدیک ادبیاتی داشته باشد که ۳ عنصر آدم، خدا و جهان را با هم تنظیم کند از نظر آیین و مکتب، آینده از آن اوست. »
حالا بجای جاروجنجال و هیاهو بیایید روی حرفها حرف بزنیم؛ ببینیم کجایش اشتباه است که باید اینگونه هجمهاش کنیم و او را یکی از مهرههای کودتای مخملی بنامیم! بیخود در نمازجمعه و رسانههای بیعرضهای که دارید هوچیگری راه نیاندازید، حرف بزنید با استدلال نه بسان حسینآقای شریعتمداری نیمهپنهان افشا کنید و لیبل بچسبانید.
● ● ●
من بهخاطر ولایتپذیری احمدینژاد به او رأی ندادم که حالا بخواهم با روزشمار الف و جنجالهای رسانهای، رأیم را پس بگیرم؛ همانگونه که ملاکم برای رأی ندادن به میرحسین و کروبی هم همین نبود؛ که اگر این شرطم بود، لاریجانی، قالیباف و رضایی و ناطق جلوتر از اویند حداقل در حرف و سخن! والبته شک ندارم در این خصلتاش البته تا به امروز و خداوند از آینده باخبرست.
من از آنهایی نیستم که میگویند "احمدینژاد و لاغیر" و این بهوضوح در پستهای پیشینام عیان است (+ و +) اما آنچه که من میدانم آنست که راستیهای سنتی مدتهاست دیگر میان مردم مقبولیت ندارند و این را باید بدانند؛ باید بدانند که دیگر با خطبههای آتشین نمازجمعه و بگیروببندهای ارشادی و چوب و چماق بسیجیها نمیشود مملکت را اداره کرد.
معتقدم گفتمان انقلاب اگر میخواهد تسری پیدا کند و بتواند جامعه امروز ایران را کنترل کند باید غیر از اینکه ادبیاتاش را تغییر دهد در بعضی امور بهکلی تجدیدنظر کند، اموری که تابهامروز به سادگی از کنارش گذشته بودند.
محمود! این اول راهست، پا پس نکش!
سهمخواهی آنانی که سالهاست مقبولیت در بین مردم عادی ندارند به زودی برطرف نمیشود، گواینکه تازه فرصت را مغتنم دیدهاند و حالا که فشار مخالفان زیاد شده است دندان تیز کردهاند.
آنان احمدینژادی را میخواهند که فحشخورش ملس باشد و ملت برایش جُک بسازند
کارهای دردسردار را انجام دهد و عواقبش را برای خودش بخرد اما مدیران میانی و بالایش را از جبهه آنان برگزیند و کارها را دست آنها دهد، حتی بدو حق نمیدهند که نزدیکان فکریاش را سهیم کنید در سیستم مدیریتیاش!
شخصاً معتقدم بهترین جا برای اسفندیار رحیم مشایی همان معاونت گردشگری و میراث فرهنگی بود ونه معاون اولی اما بههیچ عنوان نمیتوان قبول کنم که اینقدر دست و پای رئیسجمهوری را ببندند که حتی نتواند معاون برای خود برگزیند
این احمدینژاد سالهاست با ثمره، زریبافان، علیآبادی، مشایی، سعیدلو و ... کار کرده است، گرچه مدیریت اینان بالا و پایین دارد اما به آنان اعتماد دارد و این اولین اصل مدریتیست که در نزدیکترین حلقه مدیریتی معتمدان جای میگیرند.
● ● ●
میشود یکنفر برای ما این مردمسالاری دینی را توضیح دهد که چگونه درآن میشود یک رئیسجمهور ۲۴میلیونی حق نداشته باشد یک معاون برای خودش انتخاب کند؟
گویا همه بیش از پرزیدنت منتخب، مصلحتاش را میدانند!
بیخود نیست که رئیس همه مصلحتسنجان مخالف اصلی اوست.
پینوشت:
این سه زاویه متفاوت نسبت به این قضیه هم خواندنیست
تا محو نشدهاید توبه کنید / بازخرید چند میلیارد دلاری / تئوری رسانهای احمدینژاد
- ۸۸/۰۵/۰۵