دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

محمود! این اول راه‌ست

دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۸۸، ۱۲:۰۰ ق.ظ


دلم می‌خواهد برای خطبه‌های هاشمی بنویسم، برای فراجناحی بودنش، برای بغض‌ها کرده و گریه‌های نکرده‌اش و برای سید شکلاتی و طرح رفراندم‌اش، طرحی که فقط کسی می‌تواند بدهد که ۸سال مسؤول اجرای قانون اساسی مملکت بوده باشد!
چقدر خطبه‌های اول هاشمی را دوست داشتم، باید به گنگی و پیچیدگی خطبه‌های اول آقا در مورد صلح حدیبیه، صراحت، شفافیت و اهمیت خطبه‌های اول هاشمی در مورد پیام‌بر و مقبولیت را بیافزاییم؛ گویی جدیداً خطبه‌های اول مهم‌تر شده‌اند تا خطبه‌های سیاسی ِ دوم!

همه وب را زیرورو کردم تا بتوانم معایب، خطاها و گناهان نابخشودنی مردی را بیابم که این‌همه هجمه است علیه‌اش؛ مردی که باید این‌گونه با حکم حکومتی عزل شود و بعدش گفته شود : « نباید به‌کسی بیهوده تهمت زد و او را به خاطر یک امر از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب می‌شود نفی کرد »

اسفندیار رحیم مشایی- کسی رفته‌است Who.is گرفته از دومین Mashaie.ir و استناد می‌کند که سرویس خدمات هاستینگ پایگاه شخصی‌اش را مهمترین شرکت سایبرنتیکی پشتیبانی‌کننده از پایگاه‌های تبلیغاتی جریان دوم خرداد بر عهده دارد!

- دیگری استناد می‌کند که برخی منصوبانش از افرادی‌اند که در تاسیس و هدایت بیمارگونه رادیوپیام و شبکه رادیویی تهران در دوران مسئولیت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران دخالت داشته و نقش بسزایی در توزیع آلودگی فرهنگی خصوصا در حوزه موسیقی در شهر تهران داشته‌اند!

- جایی دیگر ادله‌ای ردیف می‌کند که « او به اباحی‌گری و لیبرالیسم عملی التزام دارد (شرکت در مجلس رقص و نیز توصیه به عدم حجاب به خبرنگار ترک) » و اینکه « به رفع تبعیض جنسیتی می‌اندیشد (توصیه‌ی رئیس‌جمهور به حکم به آزادی ورود زنان به ورزش‌گاه) » !

- همه و همه استناد می‌کنند به یک سخنرانی که گفته‌است ما دوست مردم اسرائیل‌ایم؛ سخنانی که چنان آب‌وتاب‌اش دادند که کار به رهبری رسید و مثل همیشه جریانی بجای نفی دیگران با استدلال، خود را پنهان کردند پشت رهبری و از او مایه گذاشتند و البته بازهم می‌گذارند.

در همایش نوآوری و شکوفایی در صنعت گردشگری (تیرماه۸۷) این جناب می‌گوید: « ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است. هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست این افتخار است. ما مردم آمریکا را از برترین ملت‌های دنیا می‌دانیم. »
و یا همان‌جا در همان‌ همایش می‌گوید : « دوره آنکه کسی بخواهد دینی را بر دنیا حاکم کند گذشته است دنیای امروز گوش‌هایش بیشتر از همیشه تاریخ باز است که زیباترین پیام‌ها را بشنود. امروز منطق الهی و انسانی، دامنه‌ساز و افق‌پرداز در دنیا خریدار دارد. هر منطقی که بتواند در آینده نزدیک ادبیاتی داشته باشد که ۳ عنصر آدم، خدا و جهان را با هم تنظیم کند از نظر آیین و مکتب، آینده از آن اوست. »

حالا بجای جاروجنجال و هیاهو بیایید روی حرف‌ها حرف بزنیم؛ ببینیم کجایش اشتباه است که باید این‌گونه هجمه‌اش کنیم و او را یکی از مهره‌های کودتای مخملی بنامیم! بی‌خود در نمازجمعه و رسانه‌های بی‌عرضه‌ای که دارید هوچی‌گری راه نیاندازید، حرف بزنید با استدلال نه بسان حسین‌آقای شریعت‌مداری نیمه‌پنهان افشا کنید و لیبل بچسبانید.

من به‌خاطر ولایت‌پذیری احمدی‌نژاد به او رأی ندادم که حالا بخواهم با روزشمار الف و جنجال‌های رسانه‌ای، رأیم را پس بگیرم؛ همان‌گونه که ملاکم برای رأی ندادن به میرحسین و کروبی هم همین نبود؛ که اگر این شرطم بود، لاریجانی، قالی‌باف و رضایی و ناطق جلوتر از اویند حداقل در حرف و سخن! والبته شک ندارم در این خصلت‌اش البته تا به امروز و خداوند از آینده باخبرست.

من از آن‌هایی نیستم که می‌گویند "احمدی‌نژاد و لاغیر" و این به‌وضوح در پست‌های پیشین‌ام عیان است (+ و +) اما آنچه که من می‌دانم آن‌ست که راستی‌های سنتی مدت‌هاست دیگر میان مردم مقبولیت ندارند و این را باید بدانند؛ باید بدانند که دیگر با خطبه‌های آتشین نمازجمعه و بگیروببندهای ارشادی و چوب و چماق بسیجی‌ها نمی‌شود مملکت را اداره کرد.
معتقدم گفتمان انقلاب اگر می‌خواهد تسری پیدا کند و بتواند جامعه امروز ایران را کنترل کند باید غیر از اینکه ادبیات‌اش را تغییر دهد در بعضی امور به‌کلی تجدیدنظر کند، اموری که تابه‌امروز به سادگی از کنارش گذشته بودند.

شادی‌های پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

محمود! این اول راه‌ست، پا پس نکش!
سهم‌خواهی آنانی که سال‌هاست مقبولیت در بین مردم عادی ندارند به زودی برطرف نمی‌شود، گواینکه تازه فرصت را مغتنم دیده‌اند و حالا که فشار مخالفان زیاد شده است دندان تیز کرده‌اند.
آنان احمدی‌نژادی را می‌خواهند که فحش‌خورش ملس باشد و ملت برایش جُک بسازند
کارهای دردسردار را انجام دهد و عواقبش را برای خودش بخرد اما مدیران میانی و بالایش را از جبهه آنان برگزیند و کارها را دست آن‌ها دهد، حتی بدو حق نمی‌دهند که نزدیکان فکری‌اش را سهیم کنید در سیستم مدیریتی‌اش!

شخصاً معتقدم بهترین جا برای اسفندیار رحیم مشایی همان معاونت گردشگری و میراث فرهنگی بود ونه معاون اولی اما به‌هیچ عنوان نمی‌توان قبول کنم که این‌قدر دست و پای رئیس‌جمهوری را ببندند که حتی نتواند معاون برای خود برگزیند
این احمدی‌نژاد سال‌هاست با ثمره، زریبافان، علی‌آبادی، مشایی، سعیدلو و ...  کار کرده است، گرچه مدیریت اینان بالا و پایین دارد اما به آنان اعتماد دارد و این اولین اصل مدریتی‌ست که در نزدیک‌ترین حلقه مدیریتی معتمدان جای می‌گیرند.

می‌شود یک‌نفر برای ما این مردم‌سالاری دینی را توضیح دهد که چگونه درآن می‌شود یک رئیس‌جمهور ۲۴میلیونی حق نداشته باشد یک معاون برای خودش انتخاب کند؟
گویا همه بیش از پرزیدنت منتخب، مصلحت‌اش را می‌دانند!
بی‌خود نیست که رئیس همه مصلحت‌سنجان مخالف اصلی اوست.



پی‌نوشت:
این سه زاویه متفاوت نسبت به این قضیه هم خواندنی‌ست
 
تا محو نشده‌اید توبه کنید /  بازخرید چند میلیارد دلاری /  تئوری رسانه‌ای احمدی‌نژاد

 

  • صدرا مجد

نظرات (۵۳)

بسیار عالی! دیروز با دوستی بحث میکردم گفت حتما آنهایی که فشار می آورند یک چیزهایی می دانند که ما نمی دانیم. گفتم ببخشید پس ما برای چی رای دادیم؟ همان ها که یک چیزهایی می دانند رای می دادند کافی نبود؟
چماق. زریبافان.
پاسخ:
ممنون، اصلاح شد؛ بی‌سوادیه دیگه
  • آب، خرد و روشنی
  • زنده باد هاشمی! این بزرگ مرد تاریخ ایران که نشون داد باید عقل سیاسی داشت تا مدیر سیاسی شد... درود بر خاتمی! نشون داد که مثل هاشمی کاردان و مدیره...

    متاسفانه جریانی در جامعه به وجود اومده که احمدی نژاد رو عین رهبری و رهبری رو عین احمدی نژاد می دونه. به طبع مخالفت مقابل احمدی نژاد هم مخالفت مقابل رهبری محسوب می شه. مگه ما طرفدارای موسوی و خاتمی به رهبری اعتقاد نداریم؟ من کاملا با "تئوری رسانه ای احمدی نژاد" موافقم. همه رو دعوت می کنم که این پست رو بخونن. انتصاب مشایی و امثال اون فقط برای وقت تلف کردن و منحرف کردن افکار عمومی معترض و گرفتن رای اعتماد از مجلس برای وزرای احمدی نژاده. کل این جریان مشکوکه.
  • زیر نور ماه
  • سلام شاید شما نه ولی اکثر 24 ملیون دقیقا به خاطر ولایت پذیری یه رای دادند.
    ارادت!
  • آب، خرد و روشنی
  • رای 24 میلیونی کی ثابت شد؟؟؟
    پاسخ:
    بعد از اتمام مراحل قانونی
    سلام
    ممنون بابت لینک :)
    این عزل های شب گذشته که فقط بخاطر حماقت و لجاجت این آقاس چه؟بحث اشتباه مشایی نیست.مسئله احترام به نظر بقیس.احترام به نظر مراجع.به نظر مردم.به نظر رهبری.آیا این اعمال غیر از لجبازیه؟11 وزیر عزل شده در 4 سال؟عزل دو وزیر در فاصله 8 روز تا پایان دولت؟
    دوستان عزیزَ!خواهش می کنم اسیر جنگ تبلیغاتی این آقا نشید.ایشون با همین جنگ روانی که ایجاد کرد رای اوورد حالام می خواد از همون تاکتیک استفاده بکنه.
    پاسخ:
    اوهوم
    از اون تحلیلهای عجیب و غریب دوستان تابناکی که به عقل هیچ جنی نمی رسه!
    پاسخ:
    تا اوون‌جا که ما می‌دونستیم تابناک که محسن رضایی‌ای بود
  • آب، خرد و روشنی
  • شاید براتون مهم نباشه ولی احساس من اینه که الان ما اکثریت خاموش داریم و دولت نامشروع احمدی نژاد (چه در داخل و چه در خارج. خیلی شواهد این مطلب رو ثابت می کنه.) زیر ذره بینه و تو این 4 سال تو میدون مین حرکت می کنه و هر لحظه ممکنه...
    پاسخ:
    نامشروع!!!
    یکی برای دزدگیر بودنش به او رأی داده
    یکی برای ولایت‌پذیری‌اش به او رأی داده
    یکی برای هاشمی‌ستیزی‌اش به او رأی داده
    .
    .
    .
    من برای همه اینها به احمدی نژاد رای دادم . شاید اگر همه اینها بود به جز هاشمی ستیز بودنش بازم بهش رای میدادم. ساید اگر همه اینها بود به جز مقتدر بودنش باز هم به اون رای می دادم ولی مکطمئنم اگر همه اینها بود به جز ولایت پذیری اش هرگز بهش رای نمیدادم . و البته با تمام اتفاقات اخیر هنوز احمدینژاد رو یک ادم ولایت پذیر میدونم از اینده هیچ کی خبر نداره گفتم فعلا میدونم.....
    یا حق
    خوش به حال همه شما که اینقدر ته دلتان قرص است که حتما شب ها را راحت می خوابید که روایت های تان همه یک طرفه است...
    من به او رای دادم دوره قبل حالا از خودم و همه شم دینی و سیاسی ای که همیشه به ان می بالیدم شرمنده ام خوش به حال همه شما که چشم های تان همه ملت ایران را می بیند...خوش به سعادت همه انهایی که این روزها می توانند به انتصاب مشایی فکر کنند که اصلا خوب است یا نه...
    کلا انچه من فهمیده ام توی این مدت این است که دوستان من که به ایشان رای داده اند تنها و تنها اهل سفسطه اند و لاغیر
    ارادت
  • آب، خرد و روشنی
  • نقطه سر خط راست می گه. چرا نامشروع و نامقبول نیست؟؟؟
    پاسخ:
    مشروعیت را شرع تعیین می‌کند و مقبولیت را انتخابات و مردم و قانون
    ما حامیان احمدی نژاد در انتخابات بودیم و نه از شیفتگان نامبرده در جهان هستی!
    به هر حال با توجه به سخنان آقا و برای اینکه جو از این متشنج تر نشه و دشمن از اب گل آلود ماهی نگیره فعلا سکوت می کنیم.
    والا ما نیز همینطور(در همان جبهه خس و خاشاکی خودمان!) گلصنم بانو جان....جو یعنی از اینی که هست متشنج تر هم می شود بشود...؟!!
    سکوت هم خوب است خیلی خوب است یعنی خوب (ایکون الان باید چی گفت)
    خدا به همه ما رحم کند و ما را خودش به راه صواب بکشاند..
    امان از دست دوربینها ، موبایلها و اینترنت و هرچه که حافظه اش پاک نمی شود.
    اگه دریا دریا مظلوم نمایی برای احمدی نژاد بشه جواب فیلمها و فایلهای ذخیره شده در میلیونها کامپیوتر و موبایل و .. را که همه گواه این را می ده که مدیریت این نابغه چگونه بوده را کی می خواد بده .
    پاسخ:
    امان از آنهایی که فقط دوست‌دارند آن‌چه دوست‌دارند را ببینند
    این داستان واقعی نیست!
    محمیدا و مشمیا!
    وقتی می‌گی «مردم‌سالاری ِ دینی»، یعنی جواب در سؤال هست.
    حق رییس‌جمهور محفوظ؛ تکلیف رهبری هم معلوم.
    پاسخ:
    شرمنده! ما شاگردهای ردیف آخر کلاس همیشه یک‌کمی سطح آی‌کیو‌مان پایین بوده
    در مورد هاشمی نظر من هم اینه که خوب حرف زد و نمی دونم چرا اینقدر اون طرفی ها از حرفهاش اظهار رضایت می کنند تنها ایرادش مطالبه ی غیر قانونی آزادی زندانی ها بود چون در هممممممه جای دنیا قاضی مستقله.
    در مورد مشایی هم به خدا ما هم نمی دونیم این چی کار کرده .... چرا یک انسان اینقدر یک دفعه منفور میشه بین همه!
    خاتمی هم که رفوزه شد با مطالبه ی غیر قانونی رفراندوم. رهبر هم که قانونا از اختیاراتش استفاده کرد و رییس جمهور قانونا موظف بود قبول کنه نه به خاطر عشق به رهبر یا رودر بایستی! یا هر چیز فراقانونی دیگه.
    و حرفهای حامد هم که لینک دادی بیشتر به نظرم به حقیقت نزدیک بود....
    زریبافان و چماق رو چه جوری نوشته بودی؟....نه خداوکیلی!!!!
  • تاجر شیرازی
  • دوستان همین قدر بدونن اینقدر این سازمان گردشگری بریز بپاش داره که مرعشی حاضر شد صندلی گرم مجلس را ول کنه استعفا بده بره اونجا.شاید احمدی مشایی را انروز گذاشت انجا که ریخت و پاش کمتر باشه
    اما بدانید سوتی های دوره قبلی ها خیلی بیشتر بود اما رسانه ها دست اوناس.یه نگاهی به روزنامه های روزنامه فروشی بندازین
    مشایی یک ادم معمولی بود اما اصرار احمدی روی این بابا اشتباهه.مهاجرانی هم همین حال را داشت .خاتمی با کیاست خودش را راحت کرد.
    فعلا مشایی همه را به خودش مشغول کرده حتی وبلاگ من
    آقا مرتضی چقدر قانون قانون کردی تو کامنتت! ولی مثل اینکه چیزی که اینقدر اسمش رو آوردی نمیشناسی. اصولا مطالبه، تقاضا، پیشنهاد غیر قانونی نیست. هر چی که باشه. اینکه در چارچوب قانون عملی باشه یا نباشه یه بحث دیگه ایه. در ثانی، اینها که بازداشت شدن قانونی بازداشت شدن؟ کدوم قاضی به این امور نظارت داره؟ بجز بازجوها و بازداشت کننده ها کی روی کارها نظارت داره؟ تازه امروز شاهرودی یه تکونی بخودش داده گفته بررسی کنین! تازه امروز آقا دستور بستن یه بازداشتگاه غیرقانونی رو صادر کرده! میتونی تصور کنی چقدر قانون در مملکت ساری وجاریست؟ شادی صدر رو تو خیابون بی حکم توسط چند نفر با لباس شخصی کشون کشون و سربرهنه بردن زندان، کجاش قانونی بود؟ بنام نامه رسان درب خانه ای رو زدن و بزور وارد شدن بدون حکم بازداشت کردن، کجاش قانونیه؟ صدها نفر در زندانها روی هم تلنبار شدن تا در خون خودشون عفونت کنن و بمیرن، کجاش قانونیه؟ تمام کابینه دولت تقلب و دروغ احمدی نژاد فدای یک تار موی جوان 18 ساله معصومی باد که داره در زندان جان میکنه. کمی انسانیت کمی مروت کمی انصاف ، مطالبه رحم و شفقت غیر قانونیه؟ مطالبه رفراندوم غیر قانونیه؟ حرف زدن غیر قانونیه؟ واقعا که!


    جناب نویسنده بلاگ ، البته که چنین دولتی نامشروعه. کدوم دولت با پشتوانه 24 میلیون رای اینقدر در ترس و وحشت از اعتراض و مخالفته که چنین بیفته بجون ملتش؟ این دولت برای همون ها که بهش رای دادن هم نامشروعه. هیچکدام از آحاد ملت از گزند این دولت بدور نیست.
    پاسخ:
    ممنون از استدلال‌تون
    salam,az site yarane khorshid oomadam,matlanb khoob bood vali ye ja be mikh zadi ye ja be na'l doooste aziz
    با این که طرفدار میرحسینم ولی نمی دونم چرا ناخودآگاه این مشایی به دلم می شینه. ولی وقتی یادم می آد که هم مسلک کیه، می خوام در جا بگیرم خفه اش کنم.
    درمورد بحث ولایت پذیری این ماجرای نخست وزیری مجدد مهندس موسوی برای من یکی خیلی راه گشا بود. لینک ماجرا رو اینجا میذارم. مال مکز اسناد انقلاب اسلامیه.
    http://www.irdc.ir/fa/content/6948/print.aspx
    پاسخ:
    خونده بودم اما راهی نگشاید!
    فقط قانون....فقط.
    "مطالبه رفراندوم غیر قانونیه؟ "..... بله در موارد غیر از تقنین بله غیر قانونیه....با نظارت مجمع تشخیص بله غیر قانونیه.... با درخواست غیر از دو سوم نمایندگان یا دستور رهبر بله غیر قانونیه.....
    "این دولت برای همون ها که بهش رای دادن هم نامشروعه" ... معنی این حرف چیه؟!!!!!!!؟؟؟!؟! .... یا مشروعه یا نا مشروع برای اینا و اونا چیه دیگه؟....یعنی رییس جمهور برای رای دهندگانش مشروع بوده قبلا؟!....یا هر کس به موسوی رای داد باید الان احمدی نژاد رو مشروع ندونه؟....ما فکر کردیم شما میگین دلیل عدم مشروعیت رییس جمهور تقلبه...نگو میگین رای ندادن شماست!
    سلام.

    با اینکه من چند تا کامنت بدهکارم، ولی‌ اجمالا این رو لازمه تذکر بدم.

    این جمله ات که
    "مشروعیت را شرع تعیین می‌کند و مقبولیت را انتخابات و مردم و قانون"
    یک منطق مصطلح بین خیلی‌ از اصولگرایان هست؛ منتها توی ادبیات خود رهبری هم همچنین چیزی پیدا نمی‌شه.
    رهبری رای اکثریت را یک *رکن* مشروعیت حکومت میدونن.
    به این جملات یه نگاهی‌ بنداز.

    "در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند ... در مردم‌سالارى دینى و در شریعت الهى این موضوع مطرح است که مردم باید حاکم را بخواهند، تا او مورد قبول باشد و حق داشته باشد که حکومت کند. اى کسى که مسلمانى، چرا رأى مردم معتبر است؟ مى‌گوید چون مسلمانم؛ چون به اسلام اعتقاد دارم و چون در منطق اسلام، رأى مردم بر اساس کرامت انسان پیش خداى متعال معتبر است. ... اصل، عدم ولایت است. این منطق اسلام است. آن وقتى این ولایت مورد قبول است که شارع آن را تنفیذ کرده باشد و تنفیذ شارع به این است که آن کسى که ولایت را به او مى‌دهیم - در هر مرتبه‌اى از ولایت - باید اهلیّت و صلاحیت یعنى عدالت و تقوا داشته باشد و مردم هم او را بخواهند. این منطق مردم‌سالارى دینى است که بسیار مستحکم و عمیق است. یک مؤمن مى‌تواند با اعتقاد کامل این منطق را بپذیرد و به آن عمل کند؛ جاى شبهه و وسوسه ندارد." (29 / 8 / 1382)

    "هیچ کس در نظام اسلامى نباید مردم، رأى مردم و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضى، رأى مردم را پایه مشروعیت مى‏دانند؛ لااقل پایه اِعمال مشروعیت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمه نظام اسلامى، سرِ پا نمى‏شود و نمى‏ماند. " (14 / 3/ 1378)

    "هر دولتى در ایران اسلامى که به مردم خود تکیه نداشته باشد، مشروع نیست." (10 / 11 / 1383)


  • آب، خرد و روشنی
  • اگه مشروعیت شرط لازمه و کافی و مقبولیت شرط کافی پس معنی انتخابات چیه؟؟؟ پس بیان و اون که از همه مشروع تره(!) رو بکنن رئیس جمهور و رای مردم هم کشک. که چی شده؟؟؟ حکم آقا رو تو آسمون ها تنفیذ کردن! خوب شد که این انتخابات انجام شد و خوب شد که نتیجه ی اعلام شده این شد و خوب شد که زبون خیلی دو رو ها باز شد و و نقاب ها کنار رفت و دست خیلی ها هم پیش ملت رو شد. پایه های دموکراسی تو ایران داره می لرزه و تازه داریم معنی هشدارهای گذشته گان را درک می کنیم.
    نه عزیز! تبیین رهبری از مفهوم حکومت دینی در زمان غیبت اصلا و به هیچ وجه اونی نیست که بعضی‌ حضرات در حوزه و اخیرا در سطح خبرگزاریها مطرح می‌کنن.

    من هر۳تای این جملات از جمله دومی‌ که ظاهرش خلاف نتیجه گیری خودم بود را گذاشتم تا صادقانه حرف زده باشم!
    به خلاف نظر تو، جمله دوم ظاهرا یک جور بازخوانی نظرات هست تا نظر خودشون باشه: "بعضی‌ می دانند" و تصریح این نکته هست که این دستکم نتیجه هست.
    مثلا یک نتیجه این مساله این هست که چیزی به نام "دیکتاتوری صالحان" در نظام فکری اسلامی جائی نداره.

    اما ازت می‌خوام که تز فکری ایشون رو در مورد "مردم سالاری دینی" یک بار بدون پیشفرض هائی که تو مدرسه و مسجد بهت گفتن بخونی.
    من اولین بارها که این جملات رو می شنیدم، فکر می‌کردم اینها حرفهاییه که از دستشون در رفته، به قول خودمون "تپقه"! ولی‌ تواتر این ادبیات که من ۳ موردش رو اینجا گذاشتم نشون میده که نظر ایشون در این مورد غیر از نظر امثال آقایان یزدی و مصباح و ... هست.
    رای اکثریت در ادبیات ایشون *یکی‌ از ارکان مشروعیت* هست (لا اقل در زمان غیبت). همون جمله دیگه ای که تو به من ایراد گرفتی‌ رو کامل بخون
    "مردم باید حاکم را بخواهند، تا او مورد قبول باشد و حق داشته باشد که حکومت کند"؛
    عجیبه! یعنی‌ اینکه اساسا "حق" حاکمیت پیدا کردن و نه "تحقق" حاکمیت در گروی رای مردم هست.

    سایر جملات که اظهر من الشمس هست. لطفا بی‌ ذهنیت قبلی بخون و ببین *توی این ادبیات* مردم سالاری دینی چی‌ تعریف شده.


    @دوست جوان "آب، خرد، روشنی": تند نرو! هنوز برای قضاوت اونم از این جنسی‌ که تو داری خیلی‌ زوده.
  • شایان توجه
  • تازه فهمیدی که سرکاری یا کم کم داری میفهمی؟ کدوم مردم سالاری؟ مردم سالاری با ولایتمداری تعارض دارند. یزدی گفت حکومت مشروعیتش را از مردم نمیگیرد. و علم الهدی هم گفت مردم عددهای صفر هستند جلوی یک عدد اصلی که آن رهبری یا همان ولایت فقیه است. من نمیدونم که اینها که اصلا به جمهوری و مفاهیم غربی این مدلی اعتقاد ندارند و در پی برقراری حکومت خلفایی هستند چرا اینقدر 24 میلیون و میلیون میکنند؟ برای که؟ اگر جلب افکار عمومی لازم است دیگر بزن و بگیر و ببندشان کدام است؟ مرتب دارند خودشونو نقض میکنند. حکمت خدا را بنازم که دشمن مردم احمق هم هست.
    سید جان!

    اولش لازمه که اگه تو نظر قبلی از حد ادب و احترام خارج شدم، معذرت بخوام.
    دوم با اینکه گفتی‌ ادامه ندم، ولی‌ لازمه که حرفم رو روشن کنم تا برداشت نشه که دارم با کلمات بازی‌ می‌کنم.
    البته دوست هم ندارم که این بحثها مجالی باشه برای اینکه کسانی‌ بخوان نتیجه معکوس و بی‌ هوا بگیرن؛ مثل این نظر قبلی که اشارات درستی داره ولی‌ نتیج اش مشکلداره؛ بگذریم...

    اینکه بگیم رای اکثریت یک رکن مشروعیت هست که "حق" حاکمیت ایجاد می‌کنه، یا اینکه بگیم رای اکثریت مبنای "مقبولیت" هست که حکومت رو "محقق" می‌کنه، یک تفاوت کلیدی با هم دارن.

    اگر اون جوری که تو و آقایان یزدی و مصباح و ... میگن رای اکثریت ملاک مقبولیت باشه، اونوقت این رای صرفا یک بستر برای امکان پذیر کردن حکومتی را ایجاد می‌کنه که قبلا "حق" حاکمیتش از منابع دیگری (مثلا "آسمان") تامین شده.
    لذا نتیجه این هست که اگر زمانی‌ بشه که یک بستر دیگه برای امکان پذیر کردن اون حاکمیت صاحب "حق" پیدا بشه، دیگه لازم نیست که رای اکثریت لحاظ بشه.
    اینجاست که مشکل اساسی‌ پیدا می‌شه؛ یعنی‌ در بهترین حالت مجوز برای چیزی به نام "دیکتاتوری صالحان" صادر شده، که بر خلاف نظام فکری اسلام و مایه مصیبت هست.

    اما اگه از نگاه و ادبیات رهبری نگاه کنی‌ و به دنبال منطق "بسیار مستحکم و عمیقی" باشی‌ که "یک مؤمن مى‌تواند با اعتقاد کامل این منطق را بپذیرد و به آن عمل کند؛ جاى شبهه و وسوسه ندارد" اونوقت دیگه قائل میشی‌ که "آسمان" و "عدالت و تقوا" علت تامه برای اثبات مشروعیت نیست، بلکه رای اکثریت یک رکن از ارکان مشروعیت هست که اگه نباشه اصلا "شارع" آن حاکمیت را "تنفیذ نمیکند" و لذا حق حاکمیت ایجاد نمی‌شه و این می‌شه که "هر دولتى در ایران اسلامى که به مردم خود تکیه نداشته باشد، مشروع نیست"، نه اینکه فقط محقق نشه.
    از همه ی این کلیاتی گفتی نمیتونی نتیجه بگیری که انتخاب مشائی برای معاون اولی درست بوده.
    ظاهرا فقط بهانه ای قرار دادی برای گفتن حرفهای دیگه(همون کلیات) که البته بد کاری هم نیست. ژورنالیستیه
  • آب، خرد و روشنی
  • آقا ابراهیم فوق العاده بود. حقا که استادی.
    آقای خامنه ای رهبره فقط.... معنی مشروعیت و مقبولیت رو که نباید از ایشون پرسید! ....رهبر فکر و عقیده ی ما که نیست ایشون....رهبر سیاسیه....مثل اینکه ازشون بپرسی من اعتقادم در مورد کمونیسم و لیبرالیسم چی باشه!....ایشون نظر خودشو داره من هم نظر خودم.
    لازم هم نیست خارج از چارچوب قانون به خاطر علاقه و این حرف ها کسی به حرف کسی گوش بده. چرا اینقدر حرفای ایشونو وسط می کشین؟
    بنابر این من با نظر دوم (یعنی نظر فرشاد) موافقم.
    منم فکر میکنم نظر ابراهیم درست باشه، فارغ از این که به حرفهای آقا استناد میکنه یا در مقابل نظرات فلان وفلان و... این ایده رو ارائه میده. یا ما قبل از اینکه تعبیر "دیکتاتوری صالحان" رو نتیجه ی قائل بودن به آن نظر مخالف بداند(که این تعبیر کمی محل مناقشه است و برخوردی لفظی با این مقوله به نظر میرسه).

    اینکه اساسا تفسیر واقعی و صحیح "نظام جمهوری اسلامی" همینه. چرا که اگر نظام ما جمهوری است، در این نوع نظام، رای مردم مشروعیت و حقانیت میدهد.
    همینکه به نحوه ی انتخاب رهبری در این نظام توجه کنیم، خود موید این رکن مشروعیت یعنی رای مردمه.
    جمهوری اسلامی یعنی یک نظام مردم سالار که بر اساس موازین و معیارهای اسلامی جهت دهی میشه.
    برای روشنتر شدن این تعریف میتونیم نظامی رو فرض کنیم که جایگاهی همانند رهبری با همین نحوه ی انتخاب و همین اختیارات درونش تعبیه شده ولی اون شخص بر اساس پارامترها و موازینی دیگر(غیر اسلامی) تایید صلاحیت میشه یا نامزد و کاندید رهبری میشه و بعد هم مثلا افرادی حقوقدان بر افعال او نظارت میکنند.
    این فرض شدنی است ولی ما راه معیار قرار دادن اسلام را برگزیده ایم.
    مخلص آقا مرتضی‌!

    ۱- من اون جملات رو برای صدرا (و بخش زیادی از خوانندگان این وبلاگ) نوشتم که دیدشون به رهبری فراتر از یک نقش سیاسی هست.

    ۲- ما داریم صحبت سر یک چیزی می‌کنیم که (تقریبا) هیچ جای دنیا وجود نداره و یک طرح بومی هست. تا حالا هم تنها ۲ نفر در صدر همچنین ساخت سیاسی نشستن. پس کاملا جا داره که بدونیم خود اون افراد به جایگاه خودشون و کل این ساخت سیاسی چه دیدگاهی‌ دارند. این کاملا فرق داره با اینکه نظرشون "در مورد کمونیسم و لیبرالیسم" را بپرسیم.

    ۳- من شخصاً این حرفها را به خاطره منطقی که داره مطرح کردم، نه به عنوان یک بحث نقلی و اینکه "به خاطر علاقه و این حرف ها کسی به حرف کسی گوش بده". البته برای بعضی‌ این نقل قولها تاثیر گذاره. و البته برای بعضی‌‌ها (مثلا خودت) این منطق قابل قبول نیست.

    ۴- تعجب می‌کنم که تو که تاکید به قانون داری و به تز فکری شبه لیبرال دموکرات گرایش داری، چطور با این نظری که مطرح کردم موافق نیستی‌.
    تفکری که رای مردم رو از مشروعیت جدا می‌کنه، اصلا دموکراسی و اسلام رو قبل جمع نمیدونه و خیلی‌ هم ابایی از گفتن این حرف نداره؛ فعلا هم به صورت یک اضطرار پذیرفته، در حالی‌ که شاگردان مستقیم و غیرمستقیم این مکتب تلویحا یا تصریحا مردم رو از چیزی به نام "انتخابات" بر حذر میدارند و کمال حکومت رو رسیدن به "حکومت اسلامی" (به معنی‌ "دیکتاتوری اسلامی") معرفی می‌کنن.
    برام عجیبه که تو چطور میتونی همچنین تزی رو قبول کنی‌.

    ۵- چون به قانون علاقه داری، اصل 56 از قانون اساسی‌ رو مرور می‌کنم:
    "حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می‌آید اعمال می‌کند."

    ۶- خود اینکه تائید میکنی‌ که من و صدرا داریم سر دو تا چیز حرف می‌زنیم و من بازی‌ با کلمات نمیکنم خودش یک گام به جلو هست!

    @ آستمید: تعبیر "دیکتاتوری صالحان" حاصل تاملات و واکاوی های اخیرم هست، هرچند مطمئن نیستم که تعبیر دست اول باشه، ولی‌ به هر حال یک بحث جدی هست و نه "برخوردی لفظی". خوشحال میشم وجه "محل مناقشه " اون رو بدونم.
  • یک نفر طلبه
  • مردم در کشور های جهان سوم زیاد از سیاست حرف می زنند در حالی که کمتر
    ازش می فهمند!
    ببخشید البته منظرورم دقیقا شما نیستید همینجوری گفتم!
    یا علی
    خوب آقا ابراهیم، میدونین که بهترین تعبیرات و نامگذاریها بدون عقبه ی محتوایی و نظام فکری که پشتوانه شونه میتونه یکجور لفاظی باشه.
    وقتی که شما هم این عبارت رو یکجا مطرح میکنید نباید انتظار داشته باشید که از دو کلمه همه ی مقصود شما منتقل بشه.
    گرچه در همین حد هم این تعبیر به نظر متناقض میآد یعنی آدم صالح دیکتاتور نمیشه، مگر اینکه یکی از این دو کلمه رو با تسامح بکار برده باشین و نه به معنی مطلق کلمه ش

    حالا سوای از این خرده ایرادات و... شخصا هم دوست دارم یه چکیده ای از اون عقبه ی فکری این ایده (دیکتاتوری صالحان) رو بدونم، چون به نظر میرسه به نقاط کلیدی ای توی این بحث اشاره داره.
    و قبل از اون و بطور عام تر، تفسیرتون از "دیکتاتوریِ" مد نظر؛ چیه؟ چه وقت با قطعیت میشه گفت: محقق شده؟
    دیکتاتوری چیست؟
    من هم اعتقاد دارم مشروعیت از رای مردم جداست و برای این گفتم با نظر صدرا موافقم که تو اون اظهار نظر از رهبری رو آورده بودی که حرفی غیر از این می زد. من اون تزی که گفتی رو قبول ندارم ولی میگم اینها بعد از یه سری تحلیل اشتباه به اون می رسند نه اینکه شروع حرفشون غلط باشه .
    و اینکه توی نظام های لیبرال دموکرات هم مشروعیت از رای مردم بوجود نمیاد....مشروعیت بر میگرده به فلسفه ی حکومت. مشروعیت یا عقلیه یا الهی.و توی ایران مشروعیت رو فقط از طریق خدا-پیغمبر(و امام)-فقیه منتقل میشه و توی نظام لیبرال دموکرات با بحث های عقلی اثبات می کنند این بهترین نوع حکومته.
    منظورم اینه که من نمی دونم کی برای اولین بار گفته مشروعیت نظام های غربی رو رای مردم ایجاد می کنه! چون چنین چیزی نیست و حکومت ما و اون ها در این مورد فرقی ندارند غیر از منشا عقلی مشروعیت اون ها و الهی مشروعیت ما.
  • غلامرضا شاه حسینی
  • یکی به خدمت معصوم (ع) رسید و عرض کرد یابن رسوالله من در کربلا نه در سپاه یزید بودم و نه در سپاه امام حسین (ع) تا این حرف را گفت امام فرمودند امان از شما
    بنده نیز ساکت نخواهم نشست در ضمن اینکه چند تا سوال دارم
    اول اینکه اگر مشایی واقعا این قدر ضعف بزرگی بود چرا در زمان مناظره ها هیچ کدام از آن عالی جنابان به آن اشاره نکردند؟
    دوم اینکه آیا آقای احمدی نژاد از لحاظ قانونی کار خلاف قانونی انجام داده بود؟
    سوم دوستانی که می گویند احمدی نژاد ولایت پذیر نیست استدلالشان چیست؟
    و چهارم اگر خدا در قیامت از ما و از مسوولان معترض به مشایی بپرسد ایراد مشایی چه بود چه جوابی خواهیم داد؟
    ضمن اینکه باید دانست که حرف مشایی راجع به اسراییل را جناب مصلحت نظام چند سال پیش در خطبه ها با این مضمون که ملت اسراییل مظلوم واقع شده است بیان فرمودند پس نخبگان سیاسی که الان این همه اعتراض می کنند آن روز کجا بودند کر بودند یا لال؟
    میدونید عیب شما و امثال شما چیه؟ اینکه می خواین عیب ها رو هم حسن نشون بدید حالا با زور چماق یا هر چیز دیگه ای! خب این چه ادبیاتیه؟!
    24 میلیون رای آورد چون مخالفانش را ضد رهبری ولایت فقیه و نظام اسلامی خواندن! 24 میلیون رای آورد نه به خاطر پذیرفتن بسیاری از تصمیماتش از جانب مردم چون مخالفانش را منافق خواند! 24 میلیون رای آورد نه برای انتخاب بی عیب و نقص معاونان و وزیران بلکه به خاطر دزد خواندن مخالفانش به خاطر کوچک کردن امثال هاشمی!
    آری او 24 میلیون رای آورده است! و دسته گلش شد مشایی! کدام فشار نا بجا؟! عیب ها را حسن نبینیم عاشق کور و کر نباشیم...
    برای مثل منی که مخالف احمدی‌نژادم، بزرگ کردن ماجرای مشایی فقط یک علت دارد.

    دوستان رده‌بالا و متنفذ اصول‌گرا، با این (به نظر من) توهم که احمدی‌نژاد سرباز ولایت است، بسیاری از امکانات کشور را به نفع او بسیج کرده و می‌کنند؛ که البته این امکانات در زمرۀ تأثیرگذارترین امکانات بر افکار عمومی هستند.

    ولی احمدی‌نژاد هم از جنس همان سه نفر دیگر بود و هست. به دنبال قدرت، والسلام. ماجرای مشایی این قضیه و تغایر آن با توهم آن متنفذین اصول‌گرا را نشان می‌دهد.

    آنچه به دنبالش هستم، حذف آن ساپورت‌های غیرمنصفانه (که مبتنی بر آن توهم هستند) است.

    از این که بگذریم، شخصاً با این سؤالت موافقم که این چه مدل مردم‌سالاری است که رییس‌جمهوری که با رأی اکثریت انتخاب می‌شود، حق انتخاب معاون اول مطلوب خود را هم نداشته باشد؟ نکتۀ مهمی است.
    سلام
    الان کمتر از یک هفته به نیمه شعبان مانده , به نظرم حیفه هیئت برای ولی نعمتش برنامه - حالا ولو جمع و جور - نداشته باشه . اگه میشه یکی از بچه ها که وبلاگش مخاطب داره میزبان شه . موضوع پیشنهادی من هم این جمله دعای آل یاسنه ( اگه اشتباه نکنم )
    المرتغب الخائف و الولی الناصح .... المضطر الذی یجاب اذا دعا
    خوب همون منشا مشروعیت عقلی اونها میگه: مشروعیت نظام سیاسی حاکم بر یک جامعه، از خواست اکثریت اون جامعه اس.
    در اصل منشا مشروعیت نظام سیاسی اونها، عقلی نیست بلکه عقل وسیله ی ادراک و استنتاج این اصل بوده که مشروعیت نظام مثلا لیبرال دموکراسی از رای مردمه(خواست مردم). این از اونها...
    و اما ما: فقط خدا حق حاکمیت بر جامعه رو داره، تفصیلا چه معنی ای میده؟
    در اصل به نظر من این حرف در گفتمان سیاسی و اجتماعی هیچ بار معناییِ مستقیمی نداره و کاربرد اون در تعریف و منشا مشروعیت یک نظام سیاسی به بیانی تشریفاتی و به بیان دیگر در توصیف حال و هوای ان نظام است(جهت، سمت و سو).
    اونچه که تو کامنت قبل گفتم در باب جمهوریت نظام بود، وبا زهم در همین باب: جمهوریت نظام:
    در فضای اجتماعی حال حاضر جهان، مثلا اگر تو یه کشوری وارد شدیم، میپرسیم حاکمین این دیار را چه کسی برگزیده؟ میگویند مردم؛ میگیم پس این نظام حاکم مشروعه. حالا اگه کسی وارد ایران هم بشه، همین سوال و جواب صادقه.
    پس این آخرین الگوی مکشوف بشر برای حاکمیت، حق حاکمیت رو بر مردم، از آنِ مردم میدونه و مشروعیت نظام حاکم منوط به رای مردمه(خواست مردم).
    واین یعنی از پایین به بالا.
    و اما در باب اسلامیت نظام:
    منظور از حاکمیت خدا بر مردم فقط یک چیز میتونه باشه و اون "دینه". دین یعنی الگوی درست زندگی مردمان که به واسطه ی پیامبر به مردم ابلاغ و آموخته میشه.
    وقتی به دین نگاه میکنیم میبینیم برای اجتماع مردمان هم الگویی داره. حالا چه کسی بهتر از همه این الگو رو میشناسه و به تبعش میتونه پیاده سازی کنه؟
    پیامبر و بعد از اون باعتبار و گواه پیامبر، امامان. ودر دوره ی غیبت؛ خوب معلومه عالم و فقیهِ آگاه به دین.
    حالا معلوم میشه که اگر مشروعیت نظام از رای مردمه، پس چه نیازی به رکن ولی فقیه هست.......تا ضامنِ اجرای الگوی دینی در نظام حاکم باشه و این یعنی جمع بین جمهوریت و اسلامیت نظام.
    جنبه ی سلبی قضیه:
    به نظر من اونچه که موجب اختلاف نظر در این مقوله(مشروعیت و مقبولیت نظام) توی ایران شده، خلط مباحث و بانحراف رفتن مسیر عقلانیت و تفکر دراین بابه که ماحصل این اشتباهات میشه «تاویل» عقاید و اصول علمی.
    به طور برجسته این تاویل و خلط مبحث در حیطه ی ولایت فقیه بچشم میخوره: ذهنیت اشتباهی که ولی فقیه رو به وضع ناجوری در طولِ امام میبینه و باز به نظر من این اشتباه هم به نوبه ی خود از اشتباه در تفسیر و ذهنیت حاکمیت خدا بر مردم شکل گرفته........ و نسبتها و رابطه هایی «موهوم» بین امام و ولی فقیه برقرار کرده و حتی امام و خدا. ظاهرا پای ذوقیات تاریخی شیعه به عقلانیاتش کشیده شده.
    سلام
    از زاویه نگاه های جدید و متفاوت خوشم می آید!
    حتا اگر کاملا با آنها هم نظر نباشم. یا کاملا مخالفشان باشم.
    و جسارت در گفتن نظر همیشه مسحورم می کند.
    برای همین از تو تشکر می کنم سید عزیز!
    به خاطر این نوشته ات.
    یاعلی مددی
    شرمنده آسدحمید و ابراهیم جان!
    گفته بودم این کامنت دونی را مناسب آن بحث ها نمی دانم
    بهرحال ممنون از لطف‌تون
    شاید وقتی دیگر در جای مناسبش
    شاید ...
    والله منم گشتم ببینم خلاف این مشایی چه بوده. جرم و جنایتی ندیدم که مستوجب چنین نفرت و وحشتی باشد .فوقش چند تا اظهار نظر شخصی کم اهمیت یا فوقش نابخردانه یا مشنگانه.
    بهر حال خیلی از تحلیل هات خوشم میاد. اگرچه اختلاف نظر داریم. ولی مخالفی مثل تو داشتن غنیمته. صداقت و صراحت و راستکاری داری.
    موارد مخالفت اینه که من قایل به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری 88 هستم. تقلب که نمیشه گفت، جعل یا کودتای انتخاباتی بیشتر به ساختار و طرز کارش میاد.
    مورد دیگه اینه که تو به احمدی نژاد رای دادی و من به یکی دیگه. این مورد اما اصلن اهمیتی نداره. مورد اصلی همون مساله کودتاست.
    سید جان!
    با اینکه چند بار تذکر دادی، ولی‌ لازمه بعضی‌ نکات نگفته رو تموم کنم.

    @ مرتضی‌:

    ۱- قیاست یهو وسطش در رفته!
    میگی‌: "توی ایران مشروعیت رو فقط از طریق خدا-پیغمبر(و امام)-فقیه منتقل میشه و توی نظام لیبرال دموکرات با بحث های عقلی اثبات می کنند این بهترین نوع حکومته."
    در مورد مدل اول ملاک مشروعیت رو میگی‌، ولی‌ تو دومی‌ *علت صحت* ملاک مشروعیت.

    ۲- موافقم که مشروعیت در نظام لیبرال-‌دموکرات از طریق همون "این" تعریف می‌شه که تو میگی‌ "این بهترین نوع حکومته".
    یعنی‌ تو هم موافقی که مبنای مشروعیت در همچنین نظامی رای اکثریت هست (و البته توضیح داده ای که این با یک بحث عقلی استدلال می‌شه).

    ۳- اون چیزی که تو به عنوان مشرواعیت "توی ایران" مطرح کردی، در واقع ملاک مشروعیت "حکومت اسلامی" هست، نه "جمهوری اسلامی". لذا بحث تو صرفا بعضی‌ از ابعاد مشروعیت در ساخت سیاسی ایران رو ارایه کرده، و نه تمامش رو. در واقع تو بعد "جمهوریت" نظام رو مغفول گذاشتی.
    @ آستمید:

    از اینکه توضیحاتم در ادامه بیشتر کیفی و توصیفی هست تا عقلی باشه، ببخشین. فعلا فکرم خیلی‌ جمع نیست!

    1- منظور از "دیکتاتوری" عدم اتکای حاکمان به رای مردم - چه در بدو شروع (دورهٔ) حاکمیتشون و چه در امتداد اون - برای استقرار حاکمیت هست. (ولو اینکه مخالفت اجتماعی هم مشاهده نشه.)

    2- حالا، وقتی جمعی از "صالحان" (که اصولا این تعبیر "صالحان" در لوای یک دین معنا پید می‌کنه) به این اعتقاد برسن که تفکر و منش آنها صحیح و *حق* و باعث خیر و *صلاح* جامعه هست و خودشون رو به بسط این کلمه حق علاقمند بلکه مسئول بدونن، اون وقت در نگاه آنها (و نه نگاه من ناظر بیرونی)، این امر مجوزی می‌شه که به این سمت برن که به اصطلاح "مردم رو زوری بهشت ببرن".
    (به طور خاص اگر قشری از مردم - حتی اگه اقلیت باشن - بدنهٔ اجتماعی موافق این جریان باشن، اون وقت این، فضا رو تشدید می‌کنه.)
    دقت کنین که در این حالت آنچه من و شما اسمش رو دیکتاتوری می گذاریم، توسط این جریان به صورت خود-حق-پنداری، باطل ستیزی و "تکلیف دینی" تلقی میشه.
    تذکر میدم که منظورم در این بحث از "دین" و "حق" یک قرائت افراطی و رادیکال از این مفاهیم هست.

    3- خلاصه اینکه، در اینصورت این امکان وجود داره که
    جمعی‌ از "صالحان" به قصد بسط خیر در جامعه،
    و با منحرف، منافق، مشرک، یا کافر دونستن کسانی‌ که نظرات آنها رو (به طور کلی‌ یا جزئی‌) قبول ندارند،
    و با استظهار به اصول فکری تجویز کننده بسط کلمه حق "ولو کره المشرکون" "ولو کره الکافرون" به سمت همچنین "دیکتاتوری صالحان"ی برن.

    4- به علاوه بعضا قیاس‌ فضای غیبت با فضای حضور امام معصوم - که به نظر من تا حد زیادی مع الفارق هست - کار رو سخت می‌کنه.
    اگه دقت کنین ما فرازهایی از رفتار‌های پیامبر(ص) و ائمه(ع) سراغ داریم که -دستکم ظاهراً- با اصول دموکراتیک دنیای مدرن سازگاری نداره، ولی‌ چون اون حضرات طاهرین معصوم هستن، ما رفتار آنها رو حق میدونیم.
    منتها بعضی‌ اون فضا رو کاملا به فضای غیبت تعمیم میدن که مشکلزاست؛ شاید علت عدم تجویز "جهاد ابتدائی" در حدود اختیارات فقیه جلوگیری از اینجور برداشت‌هات رادیکال بود.

    5- ضمنا اون کامنت آخرتون (جنبهٔ سلبی) به نظرم جالب بود، منتها خیلی‌ گنگ و کلی‌ بیان شده. اگه صدرا میذاره بازش کنین!
    چه بلاگ باحالی داری Bro ، هم خیلی شبیهی هم نه...جدا تبریک...دلم برای آدمایی که حداقل اسم فکر کردنو می یارن تنگ شده....عمل کردنش که با خداست

    مسئله مشایی هم چیز جالبی است که برای من اصلا مهم نیست اما آن طور که من فهمیدم زمان انتسابش به میراث فرهنگی هم سرش دعوا بوده است

    از مجلس رقص و دوستی با اسرائیلی ها و دین ظرفیت ندارد و این حرف ها که بگذریم به بحث شایعه کمیته بازجویان و منافقین (مجاهدین خلق سابق) می رسیم که در موارد شما نیست اما اگر راست باشد تامل برانگیز می شود

    و فقط این ها نیست خوب...اگر رییس جمهور نباشد مشایی رییس جلسه می شد آن وقت وزرا قبولش نداشتند و بحث شایعه فامیل بودنشان که صحتش را نمی دانم

    در آخر... مردم سالاری هم چیز جالبی است اما فقط با نهادهای دولتی و بدون وجود نهادهای مردمی و تشکل ها قابل دسترسی نیست که گوش دوستانمان را برای یک تشکل دانشجویی بعد از طی مراحل قانونی چنان پیچاندند که بقیه اش بماند
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی