دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

دهکده شخصی

رسانه نوشت‌های فرشاد

کلمات کلیدی
پیوندها

مخمل و نظام و سکوت

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۸۸، ۱۲:۱۱ ق.ظ

من اگر قرار بود کودتای مخملی بکنم، حتما حساب امروزش را هم می‌کردم
یعنی اینکه وقتی پیش‌بینی می‌کردیم قبل انتخابات چه‌کنیم، بعدش چه‌جور تقلب را اسم رمز! کنیم، مردم را پهن کنیم کف خیابان‌ها و البته نامزد محترم را متوهم کنیم که تو برنده بوده‌ای؛ حتما حسابش را کرده‌ایم وقتی گرفتن‌مان باید ما چه کنیم و آنها که بیرون‌اند چه کنند. چه بگوییم که اوضاع خراب‌تر شود و جو ملتهب‌تر؛ کدام‌مان اعتراف کنیم، کدام‌ها سکوت کنند و چیزی نگویند.

پس این‌وسط چه‌کسی دارد بازی می‌کند و چه‌کسی بازی‌گردانی، هنوز معلوم نیست.
داداگاه فرمایشی با آن دادخواست مسخره و متوهمانه‌اش، با آن ریخت‌وقیافه متهمان اصلاح‌طلبش، متهمانی که تسری می‌دهند کردار و عملکردشان را به رئیس‌جمهور سابق، نخست‌وزیر اسبق و رئیس مجلس خبرگان فعلی و البته دادگاهی که هیچ‌وقت برای لباس شخصی‌ها تشکیل نمی‌شود! دادگاهی که قرارست یک جریان را سرکوب کند و حذف، به خیالی که نظام حفظ می‌شود!
خدا می‌داند داریم در چه پازلی بازی می‌کنیم...

اعترافات مخملی!

من هم کتک‌زدن مردم با چماق و پیشانی‌بند "یازهرا" را دیده‌ام؛ کشته شدن بی‌سروصدای بسیجی‌ها و حتی مثله‌شدن‌شان را هم شنیده‌ام؛ من هم کشته شدن ندا و سهراب و محسن و ده‌ها تن که نام‌شان را نمی‌برند را می‌دانم؛ بی‌خبری پدرومادرانی که حتی بهشان نگفته‌اند بچه‌هاتان کجایند را درک می‌کنم؛ از توصیفاتی که در رفتار با زندانیان می‌شود تنم می‌لرزد.

شاید بچه‌های مذهبی یک‌روزی نظام برای‌شان معصوم بود و تصور اشتباه و خلاف در آن غیرقابل قبول؛ اما بعد علنی‌شدن آن‌چه بر آنانی رفت که بعدها گفته شد برای تثبیت نظام، زنجیره‌ای کشته شده‌اند، دیگر خبری نیست از آن معصومیت خیالی!
دیگر بارها و بارها با چشمان خودمان بی تدبیری مدیران را دیده‌ایم؛ عملکرد غلط مسؤولان را هم، تنگ‌نظری و خودپرستی‌شان وحتی نیات و اغراض شخصی را ؛ والبته امیدواریم...

هزاربار با خودم این جمله امام را زمزمه کرده‌ام که « حفظ نظام از اوجب واجبات است » و اندیشیده‌ام چگونه؟ با قتل، خدمت، شکنجه، محبت، ضرب‌و‌شتم ، رأفت و آسانی، تهمت، دوستی؛ پس کجاست آن مقبولیت و آن عدالت و آن اسلام

من هم دلم قرص نیست اما نمی‌توانم این وسط بایستم و تماشا کنم؛ تماشاچی نیستم ولو اینکه اشتباه تحلیل کنم و اشتباه حرف بزنم. هیچ‌وقت سکوت را دوست نداشته‌ام.


پی‌نوشت:
بعد از اینکه دفاع می‌کنی از مردی که با تمام اشتباهات و نادرستی‌هایش یک‌تنه ایستاده تا کار کند آن‌هم جلوی این مدعیان مقبولیت که امروز پشت نام جبهه اصول‌گرایی قایم شده‌اند؛ حالا باید متهم شوم به اینکه چشم و گوش بسته می‌پرستمش؛ همین احمدی‌نژاد را ! منی که ‌آن‌چنان خطابش کردم «دیگر رئیس‌جمهور محبوب من نیستی»، منی که صراحتا ادبیات و رفتارش را آن‌گاه که این مدعیان ولایت‌مداری در سکوت بودند، به عتاب گرفتم و داد سرش کشیدم.


 

  • صدرا مجد

نظرات (۲۵)

آقا ظاهرا همه چیز خون می خواهد!
تثبیت نظام خون می خواهد!
انقلاب سبز خون می خواهد !
دو رویی پشت مردم ، مردم به جان هم افتاده و...خون می خواهد!
خون هست تا هست و باشد خون دیگران و اهداف آنان!
۱- بر خلاف عده‌ای زیاد که الان فضا رو روشن میدونن، من از روز اعلام نتایج انتخابات (و شاید دقیقتر از مناظرهٔ ۱۳ خرداد) فضا رو یک فضای "فتنه" میدانم، که درش تشخیص حق و باطل شدیدا سخته.
اگر در این فضا عنصر موثر (مثلا یک فعال سیاسی یا رسانه ای) نیستیم، باید به اون حکمت امیرالمومنین(ع) دقت کنیم که
در فتنه مثل بچه شتر باش، نه شیر بده و نه سواری.

۲- تشخیص اینکه این "بازی‌" کم و بیش به چه سمتی‌ می رود معلوم هست،
ولی‌ فهمیدن اینکه دقیقا چه کسی‌ در کدوم طرف این بازی‌ هست و نیتش از حرکتش چی‌ هست،
و اینکه حرکت‌های بعدی این بازی‌ به چه صورتی پیش خواهد رفت
به شدت سخته.

۳- اما در جواب این "اندیشیده ام چگونه؟"
به نظرم باید به اهداف بالا دستی‌ "نظام" نگاه کرد؛
اگر حرکتی‌ در راستی‌ یک هدف بالا دستی‌ هست و به علاوه با سایر اهداف بالا دستی‌ در تناقض نیست، اونوقت پیداست که اون حرکت جزو اون "چگونه" حساب می‌شه، و الا خیر.
حالا اهداف بالا دستی‌ چی اند؟ جوابش اصول ۲ و ۳ قانون اساسی‌ هست.

* اصل 2

جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:‏

1- خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.

2- وحی‏ الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.

3- معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.

4- عدل خدا در خلقت و تشریع.

5- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.

6- کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسیولیت او در برابر خدا، که از راه‏‏: - اجتهاد مستمر فقهای جامع‏الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین،
- استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
- نفی هر گونه ستمگری و ستم‏کشی و سلطه‏گری و سلطه‏پذیری،
قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند.
* اصل ۳

دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:

1- ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.

2- بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینه‏های با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه‏های گروهی و وسایل دیگر.

3- آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی.

4- تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه‏های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان.

5- طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب.

6- محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی.

7- تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون.

8- مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش.

9- رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه‏های مادی و معنوی.

10- ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیر ضرور.

11- تقویت کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور.

12- پی‌ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه‏های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.

13- تأمین خودکفایی در علوم و فنون صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها.

14- تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.

15- توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم.

16- تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بی‏دریغ از مستضعفان جهان.
به علاوه به نظرم اصل ۹ قانون اساسی‌ هم از اصول کلیدی هست که به بحث تو کمک می‌کنه:

"در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‏ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند."
توی این روزهای مسخره (که دیگر هیچ لغت دیگری برای تعریف اش ندارم) می بخشی اما خوشحال شدم دیدم دلت قرص نیست خیلی خوشحال شدم
حلال کن
پاسخ:
جدی از قرص نبودن دل کسی خوشحال می‌شی!؟
  • مهتاب ترین
  • همه این ها به کنار! این فقط چند خط ها خیلی باحال می زنن! همینا رو بچسبین!

    اولا قانون نوشته شده تا تصمیم گیری و قضاوت راحت بشه. اگر معیار قانون باشه بیشتر این مشکلات پیش نمیاد. و مردم هم راحت می تونند خوب و بد رو بشناسند.

    دوم اینکه وقتی مردم عادت کردند به رستم و علی و اینها دیگه آدم های عادی رو نمی تونند رییس جمهور و نماینده و... بدونند بنابر اینخیلی می برندش بالا تا توی رای دادن خیالشون راحت باشه . بنابر این انتظاراتشون ازش زیاد میشه (بیش از حد) و وقتی طبیعتا برآورده نشد (انتظاراتشون) ازش رو می گردونند.
    یعنی نمی تونند قبول کنند کسی ایده آل نیست و لازمه آدم مغزش رو کار بندازه ببینه چه کاری درسته و چه کاری نیست...
    اشتباه ها با هم فرق دارند ...
    اون حفظ نظام هم منظور این ساختار دقیقا نبوده... کلی چیز با این نظامه.
    در جواب ابراهیم:
    کسانی کهخ قوانین رو وضع کردند (در ادامه ی قانون اساسی) وظیفه شون نگاه به این اصول و به قول تو "اهداف بالا دستی‌ نظام" بوده.
    الان قوانین نماینده ی اهداف بالادستی نظامند. و در آخر اصل 9 هم میگه قوانین مقایر با این اصول نیستند.
    اگر قرار باشه هر کس برای قضاوت در مورد هر چیزی مراجعه به اهداف بالا دستی بکنه با وجود سواد متفاوت مردم و ابهامات اهداف بالادستی و صد تا مسئله ی دیگه... باید راهی که گذشتگان رفتند رو هر کس یه بار دیگه خودش بره!
    شما بفرمایید قانون برای چی نوشته شده پس؟
    مغایر رو چرا نوشتم مقایر؟
  • آب، خرد و روشنی
  • من واقعا خوشحالم که شما تو این مسائل با منی که فعلا بر طبق مصلحت ها خس و خاشاک تلقی می شم و مخملباف (!) هم فکری. خدا در این میان "دین" رو از دستبرد ها به دور بداره.
    اینکه تو ابتدای پستت نوشتی : من اگر قرار بود کودتای مخملی بکنم...
    به نظر من نه، اینطوریا هم نیس. تو جبهه ی اصلاحات یه طیف سیال وجود داره(مثل اصولگرا) که از آدمای تندرو شروع میشه که با اصل نظام هم مشکل دارن تا آدمایی که موقتا وارد این جبهه میشن(هاشمی) بخاطر نزدیکی مقطعی مقاصدشون با اونا و تا ادمایی مثل خاتمی و میرحسین که اساسا مرد حزب و سیاست نیستن.
    وبه همین نسبت از فعالیتها و تبلیغات و اعتراضات و ...شون هم، طیفی از اهداف را مد نظر دارن.
    و از اونجایی هم که غالبا بدنه ی حاکمیت در اختیارشون نبوده، به این خواست که از اهداف درجه اولشون شروع میکنن و هر مقدار که بیشتر محقق شد رضایت میدن.
    الآن در اصل میشه گفت یک رضایت ضمنی از اینکه: "هر چی حاکمیت میخواست نشد"، دارن.

    به طور خلاصه اون طرح و برنامه ایکه تو مطرح کردی، اگه بشه فقط تو یه ارگانی مثل ارتش اینقدر از پیش تعیین شده و نفر به نفر ممکنه اتفاق بیفته.
  • آب، خرد و روشنی
  • یاد سخن امام افتادم که در سال هایی نه چندان دور می گفت که اگر چپ ها کنار بروند باید دوباره چند فعال سیاسی جمع شوند و یک چپ دیگر تشکیل دهند.

    در این زمانه ی ابهام همه داریم از اصل انقلاب دور می شیم و فقط این را می فهمم که نباید سکوت کرد...
    دوست من شما گویا آب و خرد و روشنی رو قاطی کردی!...این حرف از رهبره!
    در ضمن مگر اینکه جزو اغتشاشگران بوده باشی وگرنه احمدی نژاد به طرفداران موسوی نگفت خس و خاشاک.
  • بیرون از حلقه!
  • سلام برادر!
    خودتان هم اشاره کرده اید که شاید حرف تان و تحلیل! تان اشتباه باشد، خوشحال باشید که شجاعت اشتباه کردن را در خود پرورانده اید بر عکس احمدی نژاد و موسوی. می دانم این تحلیل ها غلط است و هیجان های کنترل نشده، شاید خطرناک باشد و جامعه را تهدید کند اما زیاد سخت نمی گیریم، هیچ کس جز بعضی از دولتمردان فضا را تنگ نکرده اند، همه می خواهیم بدانیم چه دارد می گذرد این اشتباه نوشتن و تحلیل کردن خوب است کمک می کند تا در نوشتن مداوم جهت درست را پیدا کنید و کنیم! نمی توان صبر کرد تا درست تحلیل کرد چون فرصت ها خیلی زود از دست می روند؛ این حرف های اشتباهی و هیجانی خیلی خوب است و حسن اش این است که یک فرض را حذف می کند.
    صبور باشیم آزاد اندیش باشیم و به دولتمردان پیشنهاد کنیم که یک روز استراحت کنند به مرخصی بروند، بیایند مشورت کنند و گفت و گو، ریئس جمهور احمدی نژاد است باید اوضاع را آرام کند نه اینکه تنش زدایی کند! آنهایی که دست اندرکار امورند یک روز استراحت کنند هم جامعه آرام می شود و هم به آشتی ملی فرصت می دهند.
    با اجازه:
    جناب مرتضی یک ماجرا من می گویم شما خودت قضاوت کن:
    من (نوعی یا غیر نوعی) طرفدار اقای موسوی بوده ام..به ایشان رای داده ام و اعتقاد داشته ام که جریان دولت حاکم دارد یک جور هایی بی راه می رود بعد انتخابات شد و من اعتقاد دارم که تخلف تان گسترده اتفاق افتاده(اگر نخواهم اسمش را تقلب بگذارم) بعد اعتراض دارم می روم توی خیابان چون مومن که ساکت نمی ماند دستش هم که به هیچ کجا بند نیست تکلیف یک شکایت ساده از همسایه در قوه قضاییه کارامد ما روشن است که رسد به رسیدگی به این قبیل مسایل چون کلا ما بر اساس حرف های جناب شان باید فرض کنیم که قوه قضاییه ما دور از جان همه در این چهار سال و قبل از ان مرده بود که ما این همه دزد و مال مردم خور در مسوولین مان داریم دیگر(پس حرف شکایت اصولی و اساسی را نزنید که کلا جای مباحثه ندارد) پس می ماند من می خواهم خودم حقم را بگیرم و ساکت نمی نشینم و هر چی که شما فرض اش را بکنید بعد جامعه به فضای اغتشاش کشیده می شود بعد چه می دانم پلیس و لباس شخصی ها می اییند مردم را ادب کنند از همه حرف هایی که گفتم نتیجه می گیریم که طرفداران جناب موسوی خس و خاشاک اند چون به هر حال اعتراض دارند ...
    من به ریشه های انقلاب به امام به خون پاک شهدا اعتقاد راسخ دارم اما اعتراض دارم و نمی توانم هم اعتراض نداشته باشم پس این نتیجه اش می شود همان اغتشاش چون فضا از حالت طبیعی خارج شده و به سمت بحرانی پیش رفته...
    پس لطفا این قدر سعی کنید این جمله خس و خاشاک را تمیزاش کنید و روی اش ماست بکشید که کلا ادم را دچار حال بدی می کند...
    مخلص
  • آب، خرد و روشنی
  • ببخشین که اشتباه گفتم مهم اصل کلامه.

    من جزء معترضین به نتایج بودم نه به قول شما اغتشاشگران.
    کودتای مخملی هم مثل چیز های دیگر چیز جالبی باید باشد اما به حال مردمانی که با موفقیت انجامش داده اند شعارش یعنی دموکراسی نرسیده...
    البته دو جریان اصلی حاضر در دادگاه را خیلی ها خطر می دانند....اما کودتای مخملی ، براندازی نرم یا با کلاسش regime change را نمی دانم

    معصومیت هم چیز خوبی است آن هم از نوع خیالیش....
    چگونه؟ را خوب آمدی و خواب را از ما گرفتی ...باید خیلی فکر کنم...راه حل تئوریش تا آن جا که انسانیت و اسلامیت و کرامت نخ نمایمان زیر سوال نرفته...عملی اش سخت می شود مثل این کلیشه عمل به قانون اساسی که جواب نمی دهد چون خیلی چیزها فراقانونی حل می شود و این عادت بدی است

    ریختن در خیابان و پهن شدن و این حرف ها هم خوب نیست اما می خواهید قبول کنید می خواهید نکنید اما جزئی از دموکراسی است... که برای به آشوب کشیده نشدنش نیاز به نهادهای مردمی است که هم مردم را بجز قانون ملتزم به حفظ جان و آبروی دوستان هم عضوش می کند و هم به حرکت نظم می دهد...

    ما این ها را نداریم همان ظرفیت های مغفول و دموکراسی مردم دموکراتیک می خواهد این حرف ها دیگر... پس "حل و فصل همه اختلافات در سر صندوق رأی است نه در کف خیابان ها" هر چند که معترض باشی

    دموکراسی نیم بندی که مردم در آن در طی یک ماه یک نفر را برای فحش کاری چهارساله انتخاب می کنند

    در مورد تحلیل هم... به قول بزرگتری این روزها از نازپرورده های 19 ساله تا پیرمرد های نیمکت نشین با این اطلاعات کم مشغول تحلیل اند(به شخصه بعد از شنیدنش احساس حماقت کردم شاید شما اطلاعتان بیشتر باشد)
    @ مرتضی‌:

    حرف تو وقتی درسته که ما برای هر بند و تبصره از قانون یه سنسور تو جامعه داشته باشیم که تا اون قانون نقض شد بوق بزنه و ما بریم جلوی قانون شکنی رو بگیریم! ولی‌ ظاهراً همچنین سنسوری در دسترس نیست.

    به علاوه خود قانون در مورد تشخیص مصداق صامت و ساکته. قانون به شما نمیگه *کِی* نقض می‌شه، بلکه میگه وقتی نقض شد *چی‌ کار* باید کرد.
    لذا آنچه ملاک عمل هست، *تشخیص مجری قانون* هست که چه قانونی نقض شده و کدوم بند و تبصره الان قابل اعمال هست.

    مثلا ما تو قانون نداریم که اگه بعد یه انتخابات، یه سری مردم نتیجه رو قبول نکردن و اومدن تو خیابون این اسمش چی‌ هست.
    حالا ممکن مجری قانون بگه که این یه حرکت مدنی هست و ما بهش مجوز راهپیمایی میدیم و اونوقت می‌شه کاملا قانونی،
    یا اینکه میگه که این عمل محاربه با امام زمان هست و حتی حکم تیر مستقیم میده.
    دقت کن که همهٔ این اقدامات‌ در قانون تعریف شده و در جای خودش قابل اعمال هست، و لذا مجری میتونه به استناد به ماده قانونی مربوطه و تشخیص خودش از مصداق اون، از یک مجازات قانونی استفاده کنه.

    به علاوه در همچنین فضاهایی (مثل شرایط بعد انتخابات) که بعضی‌ دنبال "چشم فتنه" هستند، اصولا برداشت‌ها از مصادیق قوانین حداقلی یا متعارف نیست، بلکه حداکثری و رادیکال هست.

    حالا اینجا حرف من این هست که برای تشخیص صحیح مصداق باید به روح اون قوانین که توی اهداف بالا دستی‌ در قانون اساسی‌ تبیین شده مراجعه کرد تا ببینیم که الان مساله "از حدقه درآوردن چشم فتنه" هست یا پاسخگوی به افکار عمومی.
    اینجاست که "حفظ نظام" معنی‌ پیدا می‌کنه، و معلوم می‌شه که "حفظ نظام" با مثلا "مجوز راهپیمایی دادن به معترضین" انجام می‌شه یا با "سرکوب اغتشاشگران".

    ضمن اینکه این حرفت که
    "اگر قرار باشه هر کس برای قضاوت در مورد هر چیزی مراجعه به اهداف بالا دستی بکنه با وجود سواد متفاوت مردم و ابهامات اهداف بالادستی و صد تا مسئله ی دیگه..."
    را قبول ندارم.
    این قانون اساسی‌ میثاق ملت هست که زمانی‌ با رای خودشون تصویب شده،
    چه طور اون وقت که همه پرسی قانون اساسی‌ بود کسی‌ نگفت که مردم "سوادش" رو ندارن، یا اهداف تبیین شده در قانون اساسی‌ "ابهاماتی" داره؟
    من حرفی برا گفتن ندارم......فقط
    خدا فرج آقا را برسونه
    ابراهیم!
    در مورد حرف اولت ( با مثال حوادث بعد از انتخابات): اون جایی که قانون تعیین نکرده اصلا موضوع حرف من نیست و در ضمن مثالی که آوردی (انتخابات) اشتباهه و دقیقا قانون این چیزها رو پیش بینی و براش تصمیم گیری کرده." اگر یه عدی نتیجه رو قبول ندارند و بریزند بدون مجوز بیرون قانون نگفته اسمش چیه" ؟!؟!....عجب!!!

    در مورد اون حرف آخرت (سواد مردم) من تعجب می کنم داری از روش های دوم خردادی استفاده می کنی!....من کی گفتم "سوادش رو ندارند"؟... گفتم با این اختلاف سواد و ابهامی که توی این اصول هست برداشت های بی شماری می تونه از یه اصل بشه......و برای همینه که به جای مجال به این برداشت ها چیزی به نام قانون ساخته شد...
  • مهتاب ترین
  • نچ!
    ما "فقط چند خط" هامون مختلط با وبلاگ هستند! باور ندارید یک سری بزنید.
  • تاجر شیرازی
  • انقلاب هنوز از این گردنه عبور نکرده
    2 ماهه داریم دست و پا می زنیم.یه عده اصرار دارن ماشین را از این گردنه بندازن پایین. مثل موسوی و کروبی
    یه عده هم توی این ماشین بودن بهشون اهانتها شد.بدشون اومده فعلا اومدن پایین ماشین اما هل نمیدن که ماشین عبور کنه. مثل رفسنجانی
    و بیچاره راننده این ماشین که بین کیا و کجا گیر کرده.هیچکس هم گوشش بدهکار نیست مثل ....
    عیب همه ی شما همینه سکوت نمیکنید ولو وقتی به حرفتون مطمئن نیستید اگه راضی میشدید فقط پنج دقیقه ساکت باشید و فکر کنید حتما نتیجه ی بهتر ازین میگرفتید
    ضمنا در مورد این روضه ای که بالای منبر خوندید که آخ آخ آخ کجایند اون بسیجی ها و کو اون نظام و خدا همه شونو بیامرزه و فاتحه و خرما و... :
    این روضه ی تکراری رو زیاد شنیدیم منتها از منبر اون وریا.خیییییییییییییییلی بده آدم متن روضه ی امام حسینو از منبر یزید یاد بگیره جناب آقای مجد
    @ آُستمید:

    "به طور خلاصه اون طرح و برنامه ایکه تو مطرح کردی، اگه بشه فقط تو یه ارگانی مثل ارتش اینقدر از پیش تعیین شده و نفر به نفر ممکنه اتفاق بیفته."

    برای راه‌اندازی چیزی شبیه به انقلاب مخملی، قطعاً طراح ماجرا باید به یک گزینۀ کاملاً محتمل و قطعی الوقوع یعنی «دادگاهی شدن» فکر کند، نه اینکه در چنین پروژه مسخره‌ای حذف خودش را امضاء کند.
    سلام
    و من هنوز دارم به حرفهای آقا در جلسه تنفیذ فکر می کنم...!
    یا علی مددی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی