جابلاوفانی !
پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۸۸، ۰۹:۳۱ ب.ظ
سناش بالا بود؛ برخلاف مابقی استادهای زبان
خودش میگفت ۳۳سال تجربه دارد
اول تا آخر کلاس ایستاده بود و حرف میزد؛ برخلاف مابقی استادهای زبان!
از آن استادهایی که به نظر بیشتر معلماند تا استاد؛ گرچه خودش teacher را قبول نداشت
شما باید اینها را برای خودتان یکی کنید
JoB & LovE & FuN
کارتان بشود عشقتان، تفریحتان بشود کارتان
اینگونه هیچوقت احساس خستگی نمیکنید، وقتی دارید کار میکنید، فکر میکنید دارید تفریح میکنید، به کارتان عشق میورزید و برایش مایه میگذارید، خسته که هیچ، عشق هم میکنید
این سه را باید با هم داشته باشید
لاو و جاب و فان، عشق و کار و تفریح
یکم فکر کردم؛ جملهاش که تمام شد، خیلی با احتیاط گفتم:
البته استاد! ببخشیدها، قبول
اما اگه Love ما بشه Job ما که خیلی بد میشه!!!
از بالای عینکاش نگاه تندی کرد و بعدش کلی خندید!
- ۸۸/۱۲/۲۰
سلام
وبلاگ زیبایی دارین
خوشحال میشم به من هم سر بزنین
موفق باشین